ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

عسل مامان و بابا

خودم برایش خواهم گفت

خودم برایش می‌گویم ....       تصمیم دارم خودم برای دخترم بگویم ریشه تمام ترس هایم را خودم برای ملینا می‌گویم. یک روزی می‌نشینم و همه‌ی این‌ها را برای بچه ام تعریف می‌کنم وقتی این کار را می‌کنم که بچه‌ام هنوز فرصت زیادی داشته باشد تا این‌ها را هضم کند و بعد از یاد ببرد فرصت داشته باشد بپذیرد اما فراموش کند لحظه‌ی پذیرش را همان‌طور که احتمالا درد لحظه‌ی به دنیا آمدن را فراموش کرده است   اول از همه مرگ را برایش تعریف می‌کنم پیش از این که عزیزی را از دست بدهد و روی...
4 اسفند 1390

یه مشکل باور نکردنی

  سلام به همه دوستان وبلاگی تازگیها یه مشکل جدید برای گلم به وجود آمده اونم اینه که :  ملینا در یک سالگی خودش علاقه ای به پوشک نداشت و هر سری که خواستم پوشک کنم گریه کرد من هم چون به فصل تابستان نزدیک می شدیم پوشکش نکردم و هر سری که دستشویی می بردم جیش می کرد و دیگه یاد گرفته بود که باید جیشش رو بگه و خیالم راحت شده بود که دیگه جیشش رو هر جا هم که باشیم می گه و حتی شبها هم توی جاش جیش نمی کرد ولی الان یک ماهی هست که از دستشویی خوشش نمی یاد و تو هر جا که باشه جیش می کنه و چون تو این مدت منم باهاش دعوا کردم تاثیر گذاشته طوری که دیروز به عروسکش می گفت جیش نکنی دعوات می کنن.منم رو این حساب زیاد بهش گیر نمی دم که ...
3 اسفند 1390

تحولات در طول 23 ماهگی

    سلام علیکم دخترک نازم الان که داری اینجارو می خونی ببین که تو این ماه چگونه بودی عزیزم خوب یا بدش پای من و کم و کاستش هم بازم پای من         وزن 9:400         قد :87        تلفظ کلمات : بدون غلط         تعداد دندون:12        جملات کامل گفته می شه        خواندن :40 کلمه و 20جمله        نقاشی :در حد کشیدن ماهی       تشخیص رنگ :سبز و قرمز و سفید و ن...
3 اسفند 1390