ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عسل مامان و بابا

شیرین زبونیهای گلم

  سلام عزیزم صبحت بخیر اول اینکه بعد از عید،صبحها خودم مهد می برمت و صبح ساعت 8 تو مهد حاضری .اراده قوی مامان رو دیدی. هر چند کمی برات سخته ولی باید عادت کنی عزیزم.هر روز صبح که بیدارت می کنم اولش می گی اخه خوابم می یاد وقتی باهات حرف می زنم و قربون صدقه ات می رم بیدار می شی و برای رفتن به مهد حاضر هستی.قربون نگاه معصومت برم که پا به پای من می یای. چند روز پیش داشتم کفشهاتو می پوشوندم که ببرمت بیرون .دیدم کفشهای سفیدت رو برداشتی و می خوای بپوشی بهت گفتم که دخترم اونا برات کوچیک شده این مشکی ها رو بپوش .گفتی چرا گفتم که آخه تو بزرگ شدی .بعد از کمی فکر کردن گفتی خوب مامان پس تو یه آبجی کوچولو بیار تا اون این کفشها رو...
28 فروردين 1392

تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا

  شاعر زنجانی در قطعه‌ای " بهار فاطمي " را نويد داد این شاعر زنجانی در سروده‌ خود آورده است: شیــعیان عید آمده، آغاز شد سالی دِگر می‌دهم از هفت سینِ سفره ی زهرا خبر سین اوّل، سینِ سُفره ، سُفره ای ازجنس غم در کنارش مادری بنشسته چون با قدِّ خَم سین دوم، در میانِ کوچه ها، سیلی شده رنگِ رُخـــــــسارِگُلِ مولا علی نیلی شده سین سوم، ساقه ای بشکسته با دستِ تَبر باغبان تنهای تنــــها، غنچه هایش، دیده تَر سین چارم، سوخته از کینه باب جبـــــــرئیل پس چرا گلشن نشد این بار، آتش بر خلیل؟ سین پنجم، سینه ای مجروح و پُر دَرد و حزین سین شش، پشتِ در و دیوار شد سِقطِ جنین ...
24 فروردين 1392

عید سال 92

    سلام عزیز دلم اومیدوارم با اومدن فصل بهار دلت هم بهاری باشه و لبت خندون .خوشگلم دردانه ام اومدم بهت از لحظه سال تحویل نه ببخشید از روز بعد از تولدت برات بنویسم: اول اینکه روز قبل از تولدت از طرف مهدت براتون جشن بهار گرته بودن که همه مامانا و بابا ها دعوت بودن تو تالار غزال بود که ما هم به اتفاق بابا هادی و عمه مریم به این جشن رفتیم وای همه چیز عالی بود خاله بهار اومده بود با عمو فیروز که ننه سرما رو بگن بیا برو که خاله بهار داره می یاد بهت خیلی خوش گذشت از مدیریت مهدت خانم قرخلو هم خیلی تشکر و قدردانی می کنم واقعا زحمت کشیده بود همچین از مربی عزیزت سهیلا جون که خیلی هم دوستت داره .اینم از عکسای اون روز تازه لب...
22 فروردين 1392
1