ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عسل مامان و بابا

شب یلدای 1397

یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد. دختر گلم امیدوارم همیشه شب های یلدا یادت باشه که این سنت دیرینه رو حفظ کنی و در کنار عزیزانت لذت ببری ...
2 دی 1397

اولین برف 97

اولین برف سال 97 در آخرین روزهای پاییزی که مدارس ابتدایی هم تعطیل شد.خدایت شکرت به خاطر نعمت بارش ...
28 آذر 1397

ملینا و دوستانش در مسجد زینبیه

دختر گلم روز سوم ربیع الثانی وارد 9 سالگی شدی و تکلیف شدی امیدوارم به بهترین شکل بتونی وظایفت رو در قبال احکام شرعی به جا بیاری .روز چهارشنبه 97/9/21هم از طرف مدرسه برای پیوند اولیا و دانش آموزان و مسجد رفتیم مسجد زینبیه .یک جز قرآن خوندیم  و نماز مغرب و عشا رو خوندیم و با دوستات بهت کلی خوش گذشت.     ...
24 آذر 1397

تولد بابا جون 97/9/9

پدرم بهترینم الهی که سایه ات هیشمه رو سر ما باشه و همیشه بخندی که با خنده تو ما هم شادیم.پدرم روز تولدت مبارک باشه و در آخر تولد هم که بادکنکها نصیب خوشگله عمه شد به دست و پاش بستیم کلی ذوق می کرد. ...
14 آذر 1397

ملینا و سانای در مجمتع اشراق

سلام دختر خوشگلم دیروز 97/9/13 صبح که بردمت مدرسه ،با مامان سانای قرار گذاشتیم به خاطر ستاره ایی که تو مدرسه گرفتین ببریمتون اشراق،قرار ما ساعت 6 بود.بعد از اینکه از مدرسه اومدی مشغول تماشای تلویزیون شدی،منم که سرکار بودم.تا اومدم آماده شدیم رفتیم کلاس زبان،بعد کلاس زبان هم گفتی بریم با مانلی بیرون.اما بهت گفتم نه عزیزم ی سورپرایز دارم برات،تا خود اشراق بهت نگفتم چی بوده سورپرایزم ،و شما هم همش ازم سوال می کرید که سورپرایز چیه بگو بهم و منم مقاومت کردم و رسیدیم اشراق گفتی برا چی اومدیم اینجا ،گفتم با یکی از دوست ام قرار دارم تا لباس بخریم ،هیچی دیگه روتم کرده بودی سمت من،سانای از پشت چشاتو گرفتم تا حدس بزنی کی هستش.به سانای گفتم که اسم...
14 آذر 1397