عید نوروز 91
سلام سلام
ما اومدیم
در سال جدید که برای ملینا جون خیلی خوب بود و این دومین سالی بود که عید رو می دید و دیگه می دونست که چیه و چی باید بکنه و می تونست آجیل بخوره و کلی هم خوش بگذرونه.وقتی به دید و بازدید می رفتیم به قدری به مهمونی ها رفته بودیم که وقتی سوار ماشین می شدیم ازمون می پرسید حالا خونه کی بریم؟ تا می رسیدیم دم در خونه می گفت خونه نریم بریم مهمونی. اونقدر بهش خوش می گذشت که دوست نداشت خونه بره شیطون بلا.
سفره هفت سین خونه مامان جون
عرفان (پسر خاله من)و ملینا
ماهان (پسر دایی من)بلا ببین چه ژستی گرفته
آنیسا (نوه عمه من) با ملینا در کنار جاکفشی
نیما (پسر دایی من ) و ملینا سوار بر ماشین نیما
خوشگل مامان در حال جیغ زدن
معین خوشگله(برادرزاده امیر آقا)همون که ملینا عاشقشه
آرسام شیطون( پسر همکار بابا هادی)دو ماهه
آدرین چشم آبی (پسر همکار بابا هادی)دو ماهه