در حال اسباب کشی

سلام خوشگل خانم ابرو کمون

  دخترم این روزا خیلی سرم شلوغه ، هم تو اداره هم تو خونه .تو اداره که چون نزدیک مجمع عمومیه و حسابهای سال قبل رو هم باید بررسی بشه باید نتیجه یک سال کارم رو ارائه بدم خیلی سخته !!! تو خونه هم باید دیگه از خوردن و خوابیدن تو خونه مامان جون دست کشیده و بریم خونه جدید خودمون. روز جمعه مستاجر مامان جون خونه رو تحویل داد اونم چه تحویلی خدایا به هیچکس همچین مستاجری نصیب نگردون از یه خانم ترک خونه دار همچین بی سلیقه ای بعیده واقعاً بعید ه.وقتی خونه رو تحویل گرفتیم گویا چندین ساله که کسی تو خونه زندگی نکرده گرد و خاک سراسر خونه رو گرفته بود و پنجره ها دودی شده بودن .هود هم که گویا تو روغن غرق شده بود خدایا نصیب هیچکس نکنه .بیچاره مامان جون باید جرم بی سلیقه گی رو می کشید هیچی دیگه دو روز هم اونجا رو بشور بساب کردیم

  و دیروز هم یک سری از اسباب و اثاثه ها رو بردیم خونمون .تو این اواخر هم خیلی بهونه گیری می کردی که بریم خونمون.بعد از اینکه خونه رو تحویل گرفتیم بردمت و خونه رو نشونت دادم .گفتم که اینجا خونه ماست گفتی نه اینجا نیست بریم خونمون.دیروز هم که اسباب بازیهات رو از تو کارتن درآوردم کلی ذوق زده شده بودی و نمی دونستی کدوم رو انتخاب کنی و بازی کنی .همش بالا و پایین می پریدی و می گفتی اینو بده اونو بده .

  دخترم ببخش به خاطر این جابجایی کمی بی توجه شدم و سرما خوردی .دخترم جبران می کنم .مامان جون هم برامون خیلی زحمت کشید و تو این چهار ماهی هم که خونشون بودیم من دست به سیاه و سفید نزدم و از سر کار که بر می گشتم غذا آماده بود .الان هم تو اسباب کشی هم خیلی خیلی کمکمون کرد.دخترم اینارو بهت می گم که یادت باشه مامان جون خیلی زحمت من و شما رو کشیده .مامان جون دستانت رو می بوسم .خدایا به حق امام زمان ، سایه پدر و مادر رو از سر ما بچه ها نگیر .مامان جون ان شالله هر چی از خدا می خواهی بهت بده واقعاً که برامون سنگ تموم گذاشتی.دوستت دارم.

  تازه تو پارکینگ خونه مامان جون یه کبوتر روی کولر لونه کرده و دوتا تخم داشت که هر روز بهشون سر می زنی چند روز هم هست که جوجه های کبوتر از تخم در اومدن به قدری ذوق می کنی وقتی مامانشون نیست می گی مامانش رفته براشون غذا بیاره .به جوجه کبوتر ها می گی آبجی ماهان آخه فکر می کنی هر چی که کوچولو باشه و ریزمیزه اسمش آبجی ماهانه. هر روز هم کلی خواهش تمنا از من و بابا هادی و مامان جون و بابا جون و هر کسی که فکرشو بکنی می خواهی که تو رو ببرن و اونارو ببنی .