ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

عسل مامان و بابا

همه جا به نوبت

1391/4/24 13:46
نویسنده : مامان
606 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام دختر نازنینم

روز جمعه از صبح تو خونه بودیم و من کارهای خونه رو انجام می دادم و شما هم برای خودت خونه سازی می کردی و تماشای تلویزیون صبحونه ات رو کامل خوردی(منو این همه خوشبختی محاله) اونم با یه ساعت سر سفره موندن.و بعد منم کارهامو انجام دادم و وقت ناهار شد ناهارتم با تمام و کمال خوردی(بازم منو این همه خوشبختی محاله اونم با یک و نیم ساعت سر سفره نشستن) و بعد از ناهار خیلی خوابم می یومد من خوابیدم و شما و بابا هادی هم مشغول کارهای خودتون بودین ساعت 5 بود که من بیدار شدم و شما خوابت گرفت ساعت 7 بود که خاله پری اومد دنبالت و گفت بریم پارک تو هم تو اسم پارک اومد سریع از جات بلند شدی و منم آماده کردمت و با خاله پری رفتی .2 ساعت بعد که برگشتی با آب و تاب داری برام یه ماجرا رو تعریف می کنی

ماجرا از زبون خودت:

نی نی چنگم زد من وایسادم سوار شدم نی نی منو زد .

طاقت نیاوردم از خاله پری پرسیدم چی شده این اینجوری داره با آب و تاب تعریف می کنه .خاله پری گفت تو صف سوار شدن به سرسره وایساده بودیم که یه بچه که کوچکتر از ملینا بود اومد جلو ی ملینا و ملینا هم در حال سوار شدن به سرسره بود که دست ملینا رو گرفته و چنگ زد و گفت که من باید سوار شم و منم به ملینا گفتم خاله اجازه بده نی نی سوار شه ،اما ملینا هم کوتاه نیومد و گفت نه من نمی ذارم و سر خورد و اومد پایین و گفت آخه نوبتیه دیگه .

خاله پری می گفت خیلی خوشم اومد که تونست از حقش دفاع کنه .

البته یه چیزی هم بگم هر دفعه که بردمت پارک هیچ موقعه نذاشتم تو نوبت کسی سوار شی و اجازه هم ندادم کسی بی نوبت سوار شه .شاید اونارو یادت بوده و این اجازه رو به اون بچه ندادی.

 به هر حال همه انتظار می کشن تا نوبتشون بشه اونوقت یه دفعه منه یه کاره بیام و برم تو نوبت طرف ببین طرف چه حالی پیدا می کنه.

هزاران افرین به دختر خوبم که حرفهای مامان زهرا رو گوش داده و نوبت رو رعایت کرده و نذاشته کسی از نوبتش استفاده کنه.

دخترم درسته هر جایی باید نوبت رعایت بشه تو جاهای تفریحی و زیارتی و نمی دونم هر جایی که به طرف خوش بگذره ،اما جاهایی هم لازمه که نوبت خودمون رو به افرادی بدیم تا شاید مشکلشون حل بشه مثله نوبت تو مطب دکترها یه موقعی هست یه مریض بی حال می یاد و منشی نوبت می ده و می گه منتظر باش اما هر ثانیه انتظار برایش چندین ساعته و حالش خیلی بده ،اگه تو اینجوری مواقع نوبتت رو به این افراد بدهی هزاران خیر برات به جا خواهد ماند یا حتی جاهای دیگه که الان تو ذهنم نیست.

دخترم به اندازه تک تک سلولهای بدنم دوستت دارم و می پرستمت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

ماماشهین نیازخاتون
24 تیر 91 13:52
آفرین به این دحتر قانون مند.....
amme maryam
24 تیر 91 17:51
begardam dore in 2khtar....
الهه مامان یسنا
24 تیر 91 18:16
مانی محیا
25 تیر 91 12:45
آفرین بر این شیر دختر که از حقش دفاع کرد و آفرین بر این شیر مادر که چیزهای خوب به دخملیش یاد میده. فیلم بگیر ازین با آب و تاب صحبت کردنش که هر وقت دیدمتون ببینم. میترسم دیر بشه و ملینا جون کامل بتونه حرفاشو ادا کنه و من این یه تیکه رو از دست داده باشم. اما ملینا خوشگل هر وقت باشه خوردنیه..بوووووس


ممنون مریم جون شما لطف دارین .


راستش تا می بیمه دوربین دستمه خودش رو قایم می کنه
نرگسی
25 تیر 91 17:48
سلام خانومی .. پیامتون رو خوندم .. خیلی خوشحالم که میتونم تو ختم قرآنتون شرکت کنم و سهم کوچیکی داشته باشم .. انشالله که حوایجمون برآورده بشه ..
مامان ملینا
25 تیر 91 19:05
سلام عزیزم کامنتتو خوندم .مرسی انشالا اول ماه شروع میکنم
❤。★مامان رضا جون★。❤
26 تیر 91 12:41
پس کجایی منم رمز موخوام
مامان امیر علی
27 تیر 91 15:22
ای وای من دیر رسیدم جا موندم از بس که سرم شلوغه و وقت کم می یارم منم دعا کنیددددددددددددد
مامان شادن
28 تیر 91 16:01
افرین ملینا جون امیدوارم شادن هم بزرگ شد مثل تو باشه عزیززززم
مامان سانلی
29 تیر 91 11:51
سلام مامانی. ملینا گلم میبوسمت عشقم اینقدر باحالی. مامانی ممنون خیلی خوشحالم که میتونم همراهی کنم تو ختم قران.. ولی یه سوال چرا از جز 4 باید شروع کرد؟ برام جالبه بدونم. از شنبه شروع میکنیم دیگه؟ وای عالیه خیلی خوشحالم......... یه دنیا ارزو خوب برای شما که تو اینکار پیش قدم شدین
مامان رها
30 تیر 91 9:21
سلام زهرا جون خوشحالم که بالاخره تونستم بیام وبتون بخدا سیستم مشکل پیدا کرده نمیشه گلم همه ممنون از نظراتت بخدا من هم خیلی دلم واسه شما و ملینا جون تنگ شده عسلم مگه پستها را نخوندی امتحاناتم 17 تموم شد عزیزم منتظرتون هستم خانومی حتما بیایید پیش ما