ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

عسل مامان و بابا

حرفهای شیرین تر از عسل

1391/5/4 10:05
نویسنده : مامان
439 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیزم نا گفته ها زیاد و ذهن مامان کم حافظه .

  خیلی شیرین زبونی می کنی و با حرفهایی که می زنی ما را متعجب می کنی که این ملینا چند سالشه؟

 دیروز با هم داشتیم برنامه کودک تماشا می کردیم که بهم می گی مامان به من نگاه کن ،نگاهت کردم و دو دستت رو آوردی جلوی صورتم و رو گونه هام گذاشتی و بعد می گی آخه چرا منو اذیت می کنی .چشمم روشن از کی تا حالا من شما رو اذیت می کنم دینا برعکس شده ،شلوغ کاری که می کنی بریز بپاش هم که می کنی آخرش هم من شما رو اذیت می کنم.

 دستت رو دور گردن بابا هادی انداختی و می گی مهربونم عزیزم بیا بیینمت .بابا رو می گی از خوشحال تو فضا سیر می کرد.خدا شانس بده

بدو بدو اومدی پیشمون ،من و بابا داشتیم با هم صحبت می کردیم که یهو وسط حرفمون با انگشت اشاره بهمون می گی منو ببیند در ضمن چشات هم یه طرف می کشی و می گی با هم دعوا نکنید دعوا کار بدیه 10_9_210.gif.خوب اونم با صدای بلند خوب من و بابا هم گفتیم ما کی باهم دعوا کردیم می گی گفته باشم دیگه .ای خدا

  با بابا جون رفته بودی خونه عموی من ، وقتی اومدی بغلم کردی و منم گفتم آخه دخترم کجا بودی دلم برات تنگ شده بود چرا منو تنها گذاشتی گفتی آه اومدم دیگه غصه نخور باشه عزیزم.بعد اونقدر منو بوس کردی که بابا هادی حسادتش گل کرده بود و می گفت مادر و دخترو ببین چی برا هم نوشابه باز می کنن.

یه اهنگ هستش که من همیشه با خودم زمزمه می کنم و نمی دونم هم از کیه و من از کجا یاد گرفتم اونم اینه :منتظر زنگتم یه دنیا دلتنگتم .تو هم یاد گرفتی و می خونی و می گی :منتظر زنگتم یه دینا زنگتم .

 اگه دوست نداشته باشی به کسی سلام بدی قبلش با هام هماهنگ می شی و بهم می گی که مامان من نمی خوام سلام بدم ،یعنی اصرار نکنی.ولی خودت اگه صلاح بدونی سلام می دی نمی دونم این دیگه چه جورشه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خاله ی نـــــــورا!
4 مرداد 91 9:58
عزیزم چه دختــــر شیرین زبـــونی
خدآ حفظش کنهـ
خیلی شیرین و نــــــآزه


ممنون عزیزم چشاتو نازه
فروشگاه اینترنتی پوشانا کار دست
4 مرداد 91 11:47
آهان ببخشید مننتونستم اون پارچه رو پیداکنممتاسفانه . یه قرمز هم پیداکردم ولی خیلی زبر بود اصلا مناسب بچه نبود واقعا شرمندم. برا همین نوشتم فعلا شفارس قبول نمیکنم . پارچه هایی که من دوست دارم پیدا نمیکنم


خواهش می کنم باز اگه خبری شد خبرم کن ممنون
amme maryam
4 مرداد 91 13:08
vay fadaye shirin zabooniyat bere amme.
خاله باران
4 مرداد 91 23:42
وای خواهر من می گه سلام برای بچه ها یه چیزه ارزشمنده.بیخودی حرومش نمی کنند.وواقعا راست می گه...
خاله باران
4 مرداد 91 23:43
التماس دعا..ممنون از همراهیتون.. ممنون از مهربونیت... خدا برای هم حفظتون کنه... نماز روزه تون قبول... خاله باران را خیلی خیلی دعاکنید...
baba
7 مرداد 91 2:00
khob chera azeyatesh mekoni?


من اذیتش می کنم تو که خودت می بینی عزیزم.
❤。★مامان رضا جون★。❤
7 مرداد 91 11:54
ســـــــــــــلام
وای یک عالمه دلم براتون تنگ شده
وای که ملینای من شیرینه


آه آه
manoentezar
28 مرداد 91 14:01
salam golam faghat doa kon ke moshkele digeyi pish nayad.dokhtare nazeto bebosssssssssssssssss.


ان شالله که هیچ مشکلی نداشته باشی خانمی