ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عسل مامان و بابا

شیرین زبونیهای گلم

1392/1/28 9:45
نویسنده : مامان
974 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیزم صبحت بخیر

اول اینکه بعد از عید،صبحها خودم مهد می برمت و صبح ساعت 8 تو مهد حاضری .اراده قوی مامان رو دیدی.

هر چند کمی برات سخته ولی باید عادت کنی عزیزم.هر روز صبح که بیدارت می کنم اولش می گی اخه خوابم می یاد وقتی باهات حرف می زنم و قربون صدقه ات می رم بیدار می شی و برای رفتن به مهد حاضر هستی.قربون نگاه معصومت برم که پا به پای من می یای.

چند روز پیش داشتم کفشهاتو می پوشوندم که ببرمت بیرون .دیدم کفشهای سفیدت رو برداشتی و می خوای بپوشی بهت گفتم که دخترم اونا برات کوچیک شده این مشکی ها رو بپوش .گفتی چرا گفتم که آخه تو بزرگ شدی .بعد از کمی فکر کردن گفتی خوب مامان پس تو یه آبجی کوچولو بیار تا اون این کفشها رو بپوشه .اینم قیافه من وقتی این حرف رو زدیهیپنوتیزمقهقهه نتیجه اینکه خیلی داری اقتصادی فکر می کنی.نیشخند

تازه از حموم اومده بودی که بابا جون پرستو از لپهات بوست کرد دیدم با پشت دستت داری پاک می کنی و گفتی که بوسم نکن اخه تازه از حموم اومدم من تمیزم.

وقتی از حموم می یای به من و بابا می گی منو بو کنید چقدر بوی تمیزی می دم ما هم بو می کنیم و می گیم وای چقدر تمیز شدی ،اونقدر خوشحال می شی که نگو.

این شعر اورژانس رو خیلی قشنگ می خونی طوری که همه می گن فقط این شعر رو بخون :

پیشی شیطون امروز

دنبال موش ها دوید

اما دوباره هول شد

چاله رو اصلا ندید

افتاد و پاش زخمی شد

روی زمین شد ولوو

داد زد و با گریه گفت

کمک کیند آخ میو

موش ها به گربه گفتن

چقد تو هستی بد شانس

غصه نخور خوب می شی

ما زنگ زدیم به اورژانس

115-115(یک ،یک ،پنج)

اگه بتونم فایل تصویریش رو برات می ذارم که با چه ادایی تو مسافرت خوندی.

عاشقتم عشقم


 

یه خبر هم یادم رفت بگم الان تو مرحله سوم تراشه ها هستیم کمی سخته ولی با آرامش داریم جلو می ریم نمی خوام اذیت شی و یا بهت فشار بیاد .از کتاب اول من هم درس سوم هستیم که کلماتش کمی دشواره ولی تو از عهدش بر می یای.مثلا امروز صبح کلمه (همه)رو بهت نشون دادم ،خودت جمله ساختی می گی که( همه خوشحال شدند).در واقع منو با این جمله سازیهات خوشحال می کنی گلم .موفق باشی .

تواین مرحله باید حروف رو هم یاد بگیری که من هنوز شروع نکردم شاید به این خاطر که تنبلی می کنم.

خیلی هم علاقه مندی که کتاب قصه بخونی وقتی کلمه ای برات آشنا باشه خودت تلفظ می کنی و برام می خونی .امیدوارم که همیشه به هر چیزی که به دردت می خوره علاقه نشون بدی و اون علاقه رو تو خودت پرورش بدی البته منم در کنارتم عزیز تر از جونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان رها
28 فروردین 92 16:49
ای قربون این ملینای شیرین زبون بشم من جیگرم خیلی دلم برات تنگ شده عسل زهرا جون عزیزم خوب یکی بیار من میارم تو جا میمونی ها


وای سمیه خفت می کنم نه تو رو خدا در حق رها ظلم نکن که با من طرفی.
مامان عسل
28 فروردین 92 20:15
هزار ماشالا ملینا جون شیرین زبون خیلی نازی خاله منم دوست دارم صدای خوشگلت رو وقتی شعر مورد علاقتو میخونی بشنوم خصوصی
ناهید
29 فروردین 92 10:41
جیگر تو رو ملینا جوننننننننننننننننننننننن خب مامان زهرا ملینا راس میگه دیگه مگه چی میشه یکی دیگه بیاری بچه که خیلی خوبه دوتایی با هم زود بزرگ میشن
ما منتظر دومیش هستیم


خوب می بینم که همه طرف دار ملینا هستن .اما نه من به حرف هیچ کدوم گوش نمی دم آخه برای سخته عزیزم .
مامان ضحا
31 فروردین 92 8:53
آفرين به مليناي باهوش و زرنگ.
ماماني فايل تصويريش رو هم بذار صداي قشنگش رو هم بشنويم


سلام نمی دونم فایل تصویرش رو فکر کنم ندونسته حذف کردم ولی بازم با دقت می گردم
مامان رضا جونی
31 فروردین 92 13:41

مثله اینکه اوضات خیلی خرابه


نه اونقدر ها هم که فکر می کنی اوضاع خراب نیست درستش می کنم.
خاله بهار (مامان آرشا)
31 فروردین 92 16:55
قربونت برم که اینقدر باهوشی میدونی مامان باید یه خواهرم برات بیاره!!!
مامانش سخته چیه ملینا کمکت میکنه دیگههههه خانوم دشه ماشالله


ممنون بهار جون همین یه دونه دردونه رو بزرگ کنم هنر کردم.