ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 12 روز سن داره

عسل مامان و بابا

شیطونی ها و شیرین زبونیهای ملینا

1392/5/6 9:58
نویسنده : مامان
708 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم48

بالاخره این تیر ماه تموم شد و خیالم اونقدر راحت شده که حد نداره ،وقتی تیر ماه می رسه کلی سرم تو اداره شلوغ می شه البته امسال بیشتر .22

به هر حال با موفقیت فعلاً پشت سرش گذاشتم نتیجه اش هم تا آخر سال معلوم می شه .ببینیم این اداره محترم دارایی چقدر برامون مالیات در نظر خواهد گرفت .

با اومدن ماه مبارک رمضان هم دیگه بعد از سر کار اصلا حوصله هیچ کاری رو ندارم .وقتی از اداره می یام برات نهارت را آماده می کنم و می خوری و یاد گرفتی برای تفره رفتن از خوردن غذا ،می گی که مگه نمی دونی من روزه ام خوب نمی تونم بخورم .می گم خوب قبول باشه می گی مال شما هم قبول باشه.نمی دونم این زبون رو نداشتی می خواستی چه کنی.


 امیر بهت زنگ زده و باهاش کلی صحبت کردی و بعد بهت گفته که ملینا برو مامان زهرا رو اذیت کن گفتی باشه بذار بیاد .امیر ازت پرسیده حالا می خوای چه جوری اذیتش کنی گفتی که خوب غذا نمی خورم .یعنی این طرز فکرت منو کشته می دونی من نسبت به غذا خوردنت چقدر حساسم و نقطه ضعفم رو می دونی این حرف رو زدی.یعنی وقتی این حرفها رو از امیر و بابا هادی شنیدم مونده بودم چی بگم بهت .فقط به این نتیجه رسیدم که می خوای سر به سرم بذاری.باشه دخترم ببینم وقتی خودت مامان شدی می خوای چه جوری به بچه ات غذا بدی.(قوروت ازریخ اونا دا دوزریخ)ضرب المثل ترکیچشمک


روز جمعه هم افطاری خاله پری و امیر بود که سوین هم تو افطاری بود وای خدای من یه آن دیدم همچین جیغ و داد و گریه راه انداختی که نگو .بغل بابا هادی بودی بابا هم عصبانی از شماAngry smiley face swearing emoticon (Angry Emoticons).پرسیدم چی شده بابا گفتش سر دوچرخه با هم دعواشون شده یعنی ملینا خانم نمی خواسته دوچرخه اش رو به سوین بده و بعد هم نمی ذاشتی سوین سوار تاب بشه .هیچی دیگه یه ساعت تموم تو بغلم گریه کردی نمی تونستم آرومت کنم تا به حال به این حد ندیده بودم که سر وسایلهای بازیت با کسی دعوا کنی .آخه چند شب پیش هم آنیسا هم بود ولی وسایلهای بازیت رو به انیسا می دادی حالا نمیدونم چرا با سوین اصلا جور نیستین وهمیشه با هم دعواتون می شه .دخترم می دونم الان موقعی هست که  خودت رو مالک تمام وسایلهات می دونی ولی باید به دوستات که با هم بازی می کنی احترام گذاشته و از اسباب بازیهات به اونا هم بدی .به امید اون روز(100 سال بعد و من باز هم این نکته را یاد آوری می کنمنیشخند)

 

 از کلاس زبانت بگم که خیلی شیطونی می کنی تو کلاس .کوچکترین عضو موسسه هستی و تیچرت هم خیلی دوستت داره و همش می گه اگه تو کلاس نباشه اینجا سوت و کوره .هر ده دقیه یه بار می یای بیرون و یه سرک می کشی و باز می ری.نگران بودم که چیزی یاد نمی گیری ولی وقتی ازت می پرسم می بینم نه باید امیدوار باشم به این خوشگل خانم .


 دیروز من حواسم نبود آیناز چه جور موهاش رو بسته بود ولی شب بهم می گفتی مامان ایناز امروز اصلا موهاش قشنگ نشده بود.این منم هیپنوتیزم.آخه شیطون تو از کجا به این دقت کردی.از دست تو وروجک .


 دیروز بعد ظهر هم بعد دادن ناهارت کمی استراحت کردم و وسایل سفره هم همونجور موند و شما هم که نزدیکای ظهر از خواب بیدار شده بودی و نمی خوابیدی .بنابراین تنهایی خوابیدم که وسطهای خوابم اومدی می گی مامان وسایل سفره رو جمع کنم بذارم سر حاش .فقط گفتم ملینا جونم بچین روی میز خودم جابجا می کنم وای وقتی بیدار شدم دیدم قشنگ سفره رو تا کرده و ظرف و ظروف را بردی آشپزخونه و کف آشپز خونه گذاشتی82 .کلی ذوقیدم سوالهوراو به بابا هادی گفتم بابا هم از دخمل خوشگلش تشکر کرد و بوسیدش.ماچ

 

چند روز پیش هم دستت رو گذاشتی رو دندونت و شروع به گریه که اینجام درد می کنه اولش گفتم نکنه زبونت یا لبت رو گاز گرفتی ولی هیچی ندیدم کمی بعد با خودم گفتم نکنه دندونش خراب شده دهنت رو باز کردم و نگاه کردم همه دندونها سفید و خوشگل و موشگل پس چرا درد داشتی آرررره ه ه علت رو پیدا کردم لثه عقبی از دو طرف ورم کرده وای دندون آسابهات داشتن در میومدن یعنی لثه ها قرمز و متورم دست که زدم همجین جیغ زدی دلم برات سوخت .همینجوری که غذا نمی خوری سه روز هم این برات بهونه شد و لب به غذا نزدی .خدا رو شکر الان خوب شدی و منم مثه یه مامان خوب دوباره برات دوندونک درست کردم امروز ان شالله برای افطار پخش خواهم کرد.مبارک باشه دوندونهای خوشگلت عزیزم


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان آروین
6 مرداد 92 12:44
به به به به هزار تا دست قشنگ برای این دختر خوشگل و مودب و خانوم
قربونت برم عزیز شیرین زبونم .از دیدن عکس های خوشگلت کلی ذوق کردم . در اومدن دندون آسیابت هم مبارک باشه ایشالله یه عمر در خدمتت باشند تو هم ازشون خوب مراقبت کن . با اجازه ما شما رو لینک کردیم تا زود بزود ببینیمتون


ممنون مامان آروین که بهمون سر زدین.
مامان رضا جونی
6 مرداد 92 15:52
ملینا جونم روزه هات قبول موقع افطار ما رو هم دعا کن خانمی
مامان رضا جونی
6 مرداد 92 15:57
مامان خانم دندونک چیه برا بچه ام کباب درست کن دخترم دندوناش در اومده کباب خور شده دیگه


چشم مادر جون حتما براش کباب هم درست می کنم.
♥ نیم وجبی ♥
6 مرداد 92 16:19
ماشالله بهت عروسک خانوم این همه شیطووونیییییییییییییییی
زنده باشی
دوست جون من با چند تا پست جدید آپم و منتظرتون


چشم الانه می یام
مامان مهرناز
7 مرداد 92 0:54
وای چقدر دیر اومدی حالا هم که اومدی عکس ملینا خوشکله رو نذاشتی اخه دلمون واسش تنگ شده

چقدر شیرین زبون وحاضر جوابی بلا
افرین که کمک مامانی کردی عزیزم
دندون جدید مبارک
یعنی این بچه ها تا کی دندون درمیارن تا راحت شیم هم ما هم خودشون


مامان رها
7 مرداد 92 9:51
سلام زهرا جون دیگه غیبتت کم کم داشت طولانی میشد و نگران شده بودم ملینا جون روزه ات قبول خاله شما که (تو و رها )کل سال روزه اید حداقل این یه ماه رو روزه نگیرید دیگه


سلام عزیزم اره به خاطر تیر ما بود دیگه تموم شد.این یدونه رو خوب اومدی.
ناهید
7 مرداد 92 10:35
سلام مامان زهرا چه عجب بالاخره ما شمارودیدیم خدا روشکر که بالاخره آپ کردین دندونای ملینا هم مبارک باشه




دیگه دیر نمی کنم اخه تیر ماه سرم خیلی شلوغ می شه.ممنون عزیزم


مامان ضحــــــــــــــــــا
7 مرداد 92 11:34
سلام عزيز خاله
آفرين به دختر خوب و مؤدب،چه پيشرفتهايي هم كردي.موفق باشي خاله
ملينا جون معلومه كه حسابي بزرگ شدي كه كمك حال ماماني هستي،واقعآ آفرين
دندونهاي جديد مباركت باشه


ممنون عزیزم
اليانا
7 مرداد 92 20:35
سلام خاله جون ملينا جون خيلي نازه اگه دوست داشتين بهم سربزنين وب منم خوشمله ولي به پاي وب شما نميرسه


چشم عزیزم سر می زنم
مامي بهنام و ملينا
7 مرداد 92 20:39
دندوناي جديد مبارك ببوس خوشگل خانومو
خانومي با عكساي آتليه آپم منتظرم


الانه اومدم م م م م م
♥من حجاب را دوست دارم♥
8 مرداد 92 4:29
سلام دوست عزيزم....فاطمه هستم(زويشا) اين وبلاگ جديد منه با عنوان ♥من حجاب را دوست دارم♥ منتظر حضور پر مهر شما هستم....اگه دوست داشتيد لينكم كنيد و خبر بديد تا لينكتون كنم....دوستتون دارم
مامی بهنام وملینا
9 مرداد 92 12:43
.
مامان النا
9 مرداد 92 21:54
دست مامانی درد نکنه که واسه این دخمر خوشگل سنگ تموم میذاره
♥من حجاب را دوست دارم♥
10 مرداد 92 1:29
سلام مامان مهربون.اتفتقا درمورد حجاب بچه ها ميخوام مطلب بذارم....حتما كد عكستون آپلود شده كدشو برام بفرستيد لطفا...


چشم برات می فرستم موفق باشی.
♥من حجاب را دوست دارم♥
10 مرداد 92 5:34
*.¸.*´ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`• _____****__________**** ___***____***____***__ *** __***________****_______*** _***__________**_________*** _***____من آپم____________*** _***______مشتاق نیم نگاهی_*** __***_______هرچند گذرا____*** ___***_________________*** ____***______________ *** ______***___________*** ________***_______*** __________***___*** ____________***** _____________*** ______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*
lمامان مانی مسافر کوچولو
11 مرداد 92 12:41
سلام چطورین عزیزم مسافرتم به اینت دسترسی ندارم ملینا جون بوووس


خوش بگذره عزیزم
محی مامان ملینا و کوروش
13 مرداد 92 9:19
ملینای خوشگل و شیرین زبونم مبارک باشه دندون خوشگلت خاله جونمامانی منم آش دندونکی می خوام


ای جونم کاش اینجا بودین.
مامان نیایش
13 مرداد 92 11:04
سلام . دیگه مامانی دخترت می تونه توی کارا کمکت کنه . آفرین به این دختر دقیق و مهربون و البته غذا نخور(عین دختر من)


آخری رو خوب اومدی.
مامان فتانه
13 مرداد 92 12:42
وااااااااییییییییی چقدر این دخملی شیرین زبونه....دندونت مبارکت باشه عزیزم


محمدحسين***قهرمان كوچك***
14 مرداد 92 5:49
سلام دوست جونم .زود به لينك زير بريد و ثبت نام كنيد. در فرم ثبت نام حتما شماره تماس بذاريد و حداقل یک بار با کلمه عبور ارسال شده به ای میل خود در صفحه معرفی دوست وارد وب سایت شويد. ***مسابقه شيبا*** http://shibaclub.com/forms/registrationform.aspx?refid=30283
مامان النا
15 مرداد 92 18:38
مامانی بازم که کم کار شدی بیا و بروز کن آخه می خوام عکس جدید دخمر قشنگمو ببینم دیگه!!!!!!!!!!!باشه
آفرین مامان مهربون


مادر النا حوصله ام نمی گیره