ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

عسل مامان و بابا

ماجرای تلویزیون و روز عید فطرو ...

1392/5/24 10:44
نویسنده : مامان
643 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

بازم این مامان تنبلت دیر به دیر می یاد سراغ وب و ثبت خاطراتت.

چه کنم خیلی تنبل شدم ،بعدشم تو خونه شما نمی ذاری من کار بکنم و بتونم چیزی بنوسیم تا می بینی لپ تاپ روشنه بدو خودت رو می رسونی و سی دی هات به دست می گی مامان بیا اینو بذار من کمی کار کنم.هیچی دیگه با کمال احترام لپ تاپ در اختیار شما قرار می گیره و منم می رم دنبال نخود سیاه .بله عزیزم اینه ماجرا...

تازگیها خیلی دیگه معتاد به تلویزیون شدی و فقط هم شبکه پویا و پرشین تون رو می بینی و دیگه ما هم از کل دنیا بی خبریم نه اخبار داریم و نه سریال و ...هم تو خونه خودمون هم خونه مامان جون .تو خونه مامان جون که با خاله پرستو و دایی محسن در حال بگو مگو که من این جا می زنم و اون یکی می گه بزن اخبار و پرستو می گه بزن سریال وای برنامه ای داریما .آخرش هم حرف که برو داره بله ملینا خانم .کنترل ها تحت کنترل خودت هستن و دست هیچکس بهش نمی رسه .دایی محسن آخرش کم می یاره و می ره اتاق خودش تلویزیون می بینه و شما هم انگا نه انگار اتفاقی افتاده و نذاشتی بقیه به اخبار و وفوتبالشون برسن به برنامه کودکت نگاه می کنی.یه بار هم برای اینکه دایی محسن رو تحریک کنی وقتی داشت از سر کار می یومد بهش گفتی دایی داشت قوتبال می داد ولی من که نمی ذارم نگاه کنی .بله عزیزم این برنامه های تلویزیون فقط برای شما هستش و بس

اما دوباره رفتم برات کتاب خریدم که با اونا مشغول شی و کمتر سراغ تلویزیون بری امیدوارم بتونم کمی از تلویزیون دورت کنم .

یه چیزی بگم من خودم تا دانشگاه عشق برنامه کودک بودم و نگاه می کردم حتی تو خونه دانشجوییمون هم وقتی بچه ها می رفتن کلاس و من خونه بودم سریع تلویزیون رو روشن می کردم و برنامه کودک می دیدم.وقتی هم اونا می یومدن سریع خاموش می کردم .هههههنیشخند

خوب برسیم به روز عید فطر که خاله من(مامان پویا)همه رو به باغشون تو خرمدره دعوت کرد اونم به یه مناسبت خیلی خوب که دختر خاله ندا نتایج کنکورش اومده بود و به رشته مورد علاقه اش تونسته بود رتبه بیاره( رشته پزشکی )،ندا جون امیدوارم موفق باشی و مایه افتخار پدر و مادر و همه فامیل که ما همیشه به تو افتخار می کردیم.

بله عزیزم همه داییها و خاله ها و دختر خاله ها و مادر بزرگ و پدربزرگ بودن و کلی بهمون خوش گذشت از صبح کله سحر رفتیم و بعد از شام برگشتیم .شما هم با النا و مهشید کلی بازی کردین .اونم چه بازیی .اول اینکه یه آفتابه کوچک پیدا کردین و می رفتین پر آب می کردین و به درختهای باغ اب می دادین و بعدش هم خاک بازی و خاله بازی و تا عصر همین طور مشغول بودین و از این ور به اون ور می رفتین در کل خیلی بهتون خوش گذشت و از طرفی هم تولد نگار جون (دختر دایی من)بود که بعد ظهر هم برای نگار جون تولد گرفتیم و شما خواب بودی ولی برای تولد بیدارت کردم آخه همش کیک رو که می دیدی می گفتی یکی از کیکها ماله منه آخه تولد منه.گفتم اگه خواب باشی و بعد پاشی ببینی کیک نیست ناراحت می شی و گریه می کنی.بیدارت کردم تولد رو هم دیدی.شب هم بعد شام دیگه برگشتیم خونمون .

چند روز پیش هم باهم دعوامون شد و دوباره داشتی می رفتی مامان جدید بخری ازت فیلمبرداری کردم خیلی با حال حرف می زدی.می گفتی می رم مامان جدید بخرم ولی نمی دونم از کدوم طرف برم .همیچین گریه می کردی که نگو .منم داشتم از خنده می میردم.اینم دختر ما داریم می خواد بره مامان بخره .

روز سه شنبه هم با هم رفتیم شام بیرون به قدری گرسنه ات بود که وقتی داشتی پیتزا رو می خوردی گفتی مامان فوق العادست .این فوق العاده گفتنت رو قربونماچ

توضیحات با عکس

در باغ

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765458420.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765452748.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765452144.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765451962.jpg

مهشید شیطون که از دیوار راست بالا هم می ره

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765453495.jpg

با آفتابه به درختها آب بدین تا دفعه بعد که می یام بزرگ شده باشن

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765453309.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765453140.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765452968.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765454442.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765454312.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765453798.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765453643.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765454595.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765454800.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455015.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455142.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455428.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455569.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455696.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455829.jpg

اینم اون صحنه ای که با من قهری و می خوای بری مامان بخریگریه

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765451798.jpg

در حال رفتن به کلاس زبان

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765450520.jpg

خوابهای خوب ببینی عزیزم با اون مامان جدیدی که می خوای بخریکلافه

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765450363.jpg

همیشه عصرها و شبها سرد بیرون سرد می شه برات ژاکت برداشتم که اگه شب بیرون بودیم بپوشی با اصرار که من کاپشن می خوام هیچی دیگه کاپشن رو تنت کردی و کلاهشم گذاشتی سرت .تو هوای گرم تعجب

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765455949.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765456077.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765456213.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765457276.jpg

دیروز عصر هم تو پارک برات از این حبابها خریدم کلی با ذوق و شوق داشتی بازی می کردی که ظرف حباب تو دستت خم کردی و ریخت زمین و ناراحت شدی .بهت قول دادم که دفعه بعد برات دوباره بخرم

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765457405.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765457534.jpg

اینم دست پخت خاله زهرا دوست من که مهمون ما بود.

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765451325.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765451504.jpg

http://www.niniweblog.com/upl/melinah/13765451688.jpg

دخترم همیشه شاد و خوشحال باشی

دوستت داریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان فاطمه کوچولو
24 مرداد 92 10:57
سلام مامان خانوم عزیز
ماشالله چه دخملی ناز و عزیزی. خدا حفظش کنه. من که عاشق خودش و ژست هاش شدم
ملینا جون تقریبا با دختر من همسنه. فقط بیست روز فاطمه دختر من کوچیکتره.
مامان خانم اگر با تبادل لینک موافقی لطفا خبرم کن. چون خیلی دوست دارم در بعضی موارد با مامانی دختری که همسن دخترمه مشورت کنم. فکر می کنم اینطوری بیشتر همدیگر را در زمینه کودک خردسالمون درک می کنیم
متشکرم و البته منتظر قدوم نارنجی ات

مامان فاطمه ممنون که به ما سر زدین چشم الانه می رسم به خدمتتون.
مامان عسل
24 مرداد 92 11:18
سلام خيلي نازي خوشگل خاله هزار ماشالا آفرين دختر خوب که بزرگ شدي و کلاس زبان هم ميري خيلي بامزس هم شيرين کاريا هم شيرين زبوني هاي ملينا جون خدا حفظش کنه اون صحنه کاپشن هم ديگه آخرشه راستي قبولي دختر خاله هم مبارک انشالا موفق باشن هميشه تو زندگي و درس


ممنون عزیزم لطف کردی بهمون سر زدی
مامان فتانه
24 مرداد 92 12:16
وااایییییییییییی چه کیک های خوشمزه اییییییی اووووووووووممممممممممممم........چه دخملی خوشمزه ای واقعا خوردنی شدی عزیزم.....چقدر اون عکست که میری کلاس زبان ناز شده
مامان فاطمه کوچولو
25 مرداد 92 13:16
سلام مامان خانم پستی با عنوان " بخاطر دخترم دلتنگم" زدم که به راهنمایی شما احتیاج دارم. وقت کردی یه سر بیا وبم و بخون منتظرتم.متشکرم عزیزم
عاطفه مامان انیتا
25 مرداد 92 18:07
سلام دختر نازیه این ملیناخانووم من که خیلی دوسش دارم دوست دارم موهای انیتا هم انقدی بشهخداحفظش کنه..عکسهای خوبی بود ایشالا همیشه به شادی باشید...به وب انیتا کوچولو هم بیایید خوشحال میشم
مامان ضحـــــــــا
26 مرداد 92 8:25
سلام هميشه به گردش و شادي باشين ملينا جون هزار ماشاالله موهات چه بلند شده و بهت مياد.خدا حفظت كنه خاله.عكسهاتم خيلي قشنگن. به به چه كيك هاي خوشمزه اي وقت كردين به ما هم سر بزنين.
مانی محیا
26 مرداد 92 11:08
ایشاله جشن دانشگاه خودش دوستم. نازشو برم من. من عاشق چشاشم. خاله جون محیا هم بهش میگه چشم. مژه بلند. بووووس
خاله بهار (مامان آرشا)
26 مرداد 92 20:00
ای جونم مثل همیشه زیبا و خانومممم کیف کردم عزیزم اشالله همیشه لبات بخنده
مامان مهرناز
27 مرداد 92 6:36
قربون چشمای نازوخوشکلت خیلی عکسای خوشکلی بود قهر کردنشو به به چه کیکای خوشمزه ای
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
28 مرداد 92 9:47
انشاله همیشه به خوشی و گردش
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
28 مرداد 92 9:49
عزیزم مثل همیشه خوشکل و نازی
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
28 مرداد 92 9:50
آفرین به ملینا جون که کلاس زبان هم میری انشاله که همیشه موفق باشی گلم
مامان ديانا
29 مرداد 92 14:23
عزيزم عاشقتتم
مامان رها
31 مرداد 92 16:34
سلام عزیزم چقدر دلم براتون تنگ شده بود چه عکسهای نازی قربونت برم ملینا جون


سلام سمیه جون ما هم دلمون تنگ شده بود .نیستی کجایی عزیزم.الان اومدم وبت
Sayeh
14 شهریور 92 0:43
وای من عاااااااااشق ملینا جونمممممم..

هر روز میام وبش..خیلی نانازه..اجازه هست عکسشو بزنم پس زمینه گوشیم؟؟؟آخه خیلی نااااازه..

تازه به مامانمم نشونش دادم کلی قربون صدقش رفته...در ضمن چشمم شور نیستا........






سلام عزیزم ،این چه حرفیه .خواهش می کنم .خوب سایه جان اگه اجازه بدی لینکت کنیم و منم بتونم به شما سر بزنم.


tania
14 شهریور 92 15:52
سلام ملینا جون هم خودت هم عکسات خیلی ماهن خیلی دوست دارم میبوسمت
سجاد
26 مهر 92 18:45
شما هم دعوتین ... بفرمایین داخل