ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

عسل مامان و بابا

ملینا خانم در سرعین

1393/7/16 11:06
نویسنده : مامان
646 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم 

صبح زیبایت بخیر باشه .

جمعه شب یهویی با خاله سارا و عمو فرشید تصمیم گرفتیم که ی شبه بریم سرعین و کمی آب و هوا عوض کنیم.من خودم زیاد تمایل نداشتم اونم به خاطر اینکه شما کمی سرما خوردگی داشتی .اما از آنجایی که شما عشق استخر داری گفتی که آره مامان بریم من برم استخر و کمی شنا کنم .آخه تو اینجا فعلا نمی تونی بری استخر چون اجازه نمی دن.روز شنبه صبح که من همیشه با کلی مکافات بیدارت می کنم می برمت مهد .اون رو ز رو خودت با کلی خوشحالی بیدار شدی و راهی سرعین شدیم هنوز از شهر در نیومدیم بیرون می گفتی که پس کی می رسیم.وای تا برسیم همش می گفتی پس کو کجاست .دیگه کلافه شده بودیم حتی می گفتم ملینا اگه بخوابی زودتر می رسیم دریغ از اینکه چشات رو رو هم بذاری .وقتی وارد سرعین شدیم چقدر خوشحال شدی.رفتیم هتل گرفتیم و ناهار رو خوردیم وکمی استراحت کردیم بعد راهی اسرخت (به قول ملینا)شدیم .داشتی بال در می یاوری.سه ساعت تو آب بودی و کلی بهت خوش گذشت .ساعت 10شب بود که از استخر دراومدیم و رفتیم شام خوردیم هوا کمی سرد بود.البته هواش مثه هوای اینجا بود.ولی چون از استخر اومده بودیم دیگه نمی تونستیم قدم بزنیم فقط شام رو خوردیم و برگشتیم هتل.و استراحت کردیم .صبح هم که از خواب بیدار شدی می گفتی مامان بریم استخر .من گفتم که نه من دیگ نمی رم اگه بابا رفت شما رو هم اگه اجازه دادن برو.هیچی دیگه بهت اجازه ندادن و باهم رفتیم کمی بیرون قدم زدیم و برات ی پیرهن خواب گرفتم و عینک گرفتم کلی خوشحال شدی و عصر هم ساعت 4 بود که ار سرعین به سمت خونه برگشتیم تو راه کمی خوابیدی و تو مسیر نگه داشتیم و ناهار رو خوردیم و کمی تفریح و شادی و بازی یب شما و ساعت 9 بود که به خونمون رسیدیم.ملینا گلم امیدوارم بهت خوش گذشته باشه عزیز دل مامان

 

پسندها (2)

نظرات (5)

مامانی رضا جون
16 مهر 93 12:36
سفرا بی خطر
قاصدک
18 مهر 93 19:07
همیشه شادباشی فرشته کوچولو
مامان اعظم
19 مهر 93 21:21
سلام عزیزم ان شالله همیشه به سفر و سلامتی باشید
مامان فتانه
22 مهر 93 9:17
همیشه به سفر و تفریح...عکسا هم قشنگ شد...چه کلاه قشنگی گذاشته
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم.
سپیده
23 مهر 93 9:41
سلام خدا حفظ کنه دختر زیباتونو....