ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

عسل مامان و بابا

اسباب بازیها

1390/10/18 9:21
نویسنده : مامان
538 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیز دلم

ملینا جونم ،عزیز دل مامان ،عسلم

 این روزا سرم خیلی شلوغه ، دخترم خونمونو فروختیم و باید تا سر ماه هم اسباب کشی کنیم .البته به نفع ملینا خانم شد چرا؟چون می خواهیم بریم طبقه بالای خونه مامان جون آخ جون .Ura1دلیل اینکه می گم آخ جون به خاطر اینکه دخترم صبحها اذیت نمی شه و مجبور نیست تو خواب لباس بپوشه و ببریمش خونه ولی اونجا که باشیم صبح که من می رم سر کار مامان جون هم می یاد پیش ملینا.

    الان هم که من هر روز می خوام تو رو ببرم خونه مامان جون یه سری از اسباب های ریز رو می برم که تا آخر ماه یه ذره سبک تر باشیم. اول از همه اسباب بازیهای تو رو بردم وقتی اتاق خالی رو می بینی می گی :من اسباب بازی ندارم.بابا هادی برام بخر.

   دخترم الان هم تو یه مرحله ای هستی که هیچکدوم از اسباب بازیهاتو به همبازی هات نمی دی و سعی می کنی وسایل بازی اونا رو هم بگیری این عادتت هم خیلی بده و منو اذیت می کنه .من خودم اگه می دیدم که بچه ای این رفتارو داره ناراحت می شدم و مادر را مقصر می دونستم ولی دقیقاً همون مشکل برای خودم پیش اومده و سعی می کنم که این عادت بد  رو ترکت بدم. ملینا جون خواهش می کنم کمکم کن تا موفق بشم و کسی هم مثل من فکر نکنه که کوتاهی از مادره. دیشب که در این مورد باهات حرف زدم قشنگ به حرفام گوش دادی و آخرش هم گفتی چشم. الهی قربون چشم گفتنت بشم مامان جون . حالا ببینم دخترم می خواهد به چشمش عمل کنه یا نه . دوستان حتماً بهتون می گم که چشم گفتن ملینا واقعی بود یا همینطور بهم گفت.منتظر باشید.و برام دعا کنید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان یسنا
18 دی 90 0:54
خونه نو مبارک!!! وای منم دقیقا همین مشکل رو با یسنا دارم چیزی به کسی نمیده وقتی هم چیزی رو بخواد شروع میکنه به داد زدن خیلی بده همش فکر میکنم کوتاهی از من بوده
مامان هامان
18 دی 90 10:59
سلام عزیزم خیلی خوشحال که دوست خوبی مثل شما دارممنم با افتخار لینکتون می کنم از اینکه هامان و ملینا همسن هستند خوشحالم چون می تونیم باهم تبادل اطلاعات کنیم
وبلاگ رسمی عصر ململی
18 دی 90 11:42
آپیم
مامان پریسا
18 دی 90 20:18
عزیزم زیاد روی چشم گفتنش حساب نکن چون این اقتضای سنشه این رفتار رو داشته باشه . بعد خودش خوب میشه.
مامان نیاز
20 دی 90 13:08
khooneye no mobarak be salamati
مامان رضا جونی
20 دی 90 17:14
خوش بحالون می خواین برید خونهء مامانی انشااله بهتون حسابی خوش بگذره