منو ببخش
برا دخترم خیلی روز بدی بود،صبح که بیدار شد احساس کردم کمی سرما خورده آب بینی اش راه افتاده بود براش سرماخوردگی دادم
و نشست برنامه کودکشو نگاه کرد و منم به کارم رسیدم ،قرار بود خاله پری و پرستو هم بیان خونمون و برای عروسی تو خونه ما آماده شن که نهار رو اماده کردم اومدن و بعد نهار رفتیم خونه النا که با کمک مامان النا موهای خاله پری و پرستو رو درست کنیم ،ملینا خانم هم تو اتاق النا بازی می کرد و یه دفعه اومد و دستشو برد سمت بابلیس و یهو جیغ زد که با جیغ دخترم منم جیغ زدمو ملینا ترسید.کلی گریه و دستش هم که سوخت بعد اصلاً گریه اش بند نمی یومد و گریه و جیغ با هم .
بعد از 1 ساعت گریه ، بالاخره تو بغلم خوابش برد و آروم گرفت .
وقتی هم که از خواب بیدار شد دستشو نشون می داد و می کفت این چیه ؟جالب اینکه دیگه به دستش نگاه نمی کرد و به فکر بازی بود وقتی هم که می خواست دست بزنه با یه دسته باز و یه دست بسته کف می زد .دخترم تقصیر من بود تو که آشنایی با بابلیس نداشتی و نمی دونستی چیه . من باید قبلش بهت می گفتم که دخترم بهش دست نزنی جیییزه .مطمئنم عمراً سمت بابلیس نمی یومدی . دخترم منو ببخش .٢١/٧/٩٠