ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

عسل مامان و بابا

زندگی کن و لذت ببر

تو مثل بهاري تو مثل ِ بهانه اي تو مثل ِ بهاري تو مثل ِ تمام ِ هر چه تا به حال داشتم نيستي جدايي از تمام ِ آنچه منظور ِ من است... تو بهترين حسّي... صورتي ِ دخترانه اي با تمام ِ دلبري ... با تمام ِ قصه هاي دلبرانه كه پيش ترها مادرم براي كودكي هايم تعريف ميكرد... هنوز نميداني چقدر ميخواهمت هنوز نمفهمي كه اينجا كه من ايستاده ام كجاست ... زندگي كن بهانه ي قشنگ ِ من براي عاشقي زندگي كن و آرام آرام بزرگ شو برايت لحظه ها را بعد از عيد پر از انتظار ميكنم مطمئنم تو از بهار هم تازه تري تو...
16 اسفند 1396

اش پشت پای عرفان

اینم آش پشت پای عرفان عزیز بالاخره عرفان هم رفت سربازی و خاله ملیحه و آقا بهروز تنها شدن.براشون مطمئنا خیلی سخت خواهد شد. انشالله یکی ی دونه خاله به سلامتی برگرده.خدایا سربازمون رو به تو می سپاریم .مراقبش باش. اش پشت پای عرفان...
16 اسفند 1396

بهترین مننن

باغ ِ گل کنار ِ چشم های تو بی طراوت است... تو از بس برای ما عزیزی ! خودمان را فراموش کرده ایم ... تو کودکی های منی یا کودکی های پدرت ؟ تو کدام ِ مایی ؟ که انقدر دلنشین و ُ دلبرانه ای ! فدای تو تمام ِ لحظه های من. دوخت لباست رو مامان جون زحمت کشیدن...
16 اسفند 1396

جمعه ساعت ۳ونیم ۹۶.۱۲.۴

خانواده یعنی در هر لحظه برای هم بودن پشت هم بودن دلیل هم بودن... ی روز جمعه در فست فود ساحل ملینا فقط اینجا رو قبول داره. اونم هات داگگگگ ...
5 اسفند 1396

تولد مینو جون۹۶.۱۲.۳

ملینا و دوستای گلش در جشن تولد مینو جون مینو جون عزیز دلم انشالله که همیشه لبت شاد و خندون و زیر سایه پدر و مادرت موفق و پیروز باشی. دختر گلم انشالله همیشه در کنار دوستات لبت خندون باشه و بهت خوش بگذره این پیرهنتم مامان جون زحمو کشیدن دوختن. خیلی هم خوشگله و قشنگه و خودتم خیلی دوستش داری ...
5 اسفند 1396

دخترم برای من

دوست داشتنت برای من نگاهت برای من دلبریهایت برای من اصلا همه ی دنیا برای بقیه فقط تو برای من معجزه ی زندگی من رویای واقعیه من چه خوبه که هستی چه خوبه که دارمت ️ ️ ️ ...
5 اسفند 1396

مظلوم ترین فصل خدا.....زمستان....

🧚‍♀🧚‍♀🧚‍♂🧚‍♂🧚‍♀🧚‍♀🧚‍♀🧚‍♀ دخترم دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟ مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی اسمی که به او بود سزا بود زمستان گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم یکبار نگفتند چرا بود زمستان بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید با این همه باز اهل وفا بود زمستان غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان با برف بپوشاند تن لخت درختان لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان … ...
8 بهمن 1396

رستوران دهکده

خوشبختی یعنی رضایت مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر مهم این است که از همانی که داری راضی باشی آنوقت خوشبختی ۹۶.۱۱.۵ رستوران دهکده...
8 بهمن 1396

عصر برفی

من عاشق زمستانم عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری ! گونه هایت از سرما سرخ شده است سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای دست هایت در جیبت به هم مچاله شده معصومانه به زمین خیره ای چه قدر دوست داشتنی شده ای حرفم را پس میگیرم من عاشق زمستان نیستم ،دخترم عاشق توام … . ️ ️ ️ ️ ️ یک عصر برفی بیاد ماندنی۹۶.۱۱.۸ امتحان زبان...
7 بهمن 1396