ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

عسل مامان و بابا

شیرین زبونیهای دخملم

1392/7/26 19:08
نویسنده : مامان
746 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان و بابا:

الان که دارم این پست را برایت می نویسم در خواب ناز هستی و تو رویای خودت .

عمر مامان و بابا به قدری زبون می ریزی که نگو و نپرس در مقابل بعضی حرفهات کم می یاریم.

البته هر چیزی رو سر جاش جواب می دی و معلومه که خخیلی خوب همه چیز رو درک می کنی.

تا جایی که یادم بیاد برات می نویسم که چقدر شیرین زبونی می کنی.

یه روز که برای کاری رفته بودم بیرون و تو رو هم خونه تارا و طاها گذاشتم تا باهاشون بازی کنی،دیگه ساعت 8شب شده بود اومدم دنبالت و همین که سوار شدی به ماشین پرسیدم دخترم خوش گذشت گفتی بله خیلی خوش گذشت فقط تارا خیلی گریه می کرد.دلیلش رو پرسیدم و گفتم چرا ؟

گفتی که آخه همش بهش می گفتم من زودتر از تو به دنیا اومدم و بزرگترم اونم قبول می کرد و گریه می کرد.

منم گفتم آخه دخترم تارا از شما بزرگتره دیگه چرا ناراحتش کردی.بهم گفتی نه مامان .من زودتر به دنیا اومدم .ببین اونقدر هم غذا می خورم که قوی بشم و بزرگتر از تارا بشم.

یه روز هم با هم از کلاس زبان می یومدیم که با هم داشتیم صحبت می کردیم منم به زبون بچگی باهات حرف زدم و برگشتی به هم گفتی مامان خودت رو لوس نکن .درست صحبت کن.اوه اووه

آخه یه موقع هایی می بینم که تو داری مثه بچه لوسها حرف می زنی مانع می شم و دقیقا همونطور من داشتم حرف می زدم که بهم تذکر دادی .ممنون دخترم

چند شبه که تو اتاق ما مهمون هستی و شبها پیش ما می خوابی .به قدری دلسوز هستی که نگو ...

وقتی بین ما می خوابی ،وقتی می خوای روت رو سمت من بکنی می گی بابا تنها می مونه /فیا وقتی روت رو سمت بابا می کنی می گی مامان غصه می خوره .بعد دستات رو باز می کنی و می گی مامان و بابا بیاین رو دست من بخوابین و منم روم به سمت شما دوتاست .بعد از کمی خسته می شی و می گی وای خسته شدم چطور بخوابم که شما غصه نخورین .بالاخره یکیمون می گیم اشکال نداره هر طرف دوست داری بخواب.بعد مثلا به سمت بابا می خوابی و دست منو می گیری که ناراحت نشم و بعدش هم می گی مامان تو هم روت رو سمت ما بکن تنها نباشی.قربون دل کوچیکت برم که می ترسی ما تنها یا غصه بخریم.

دیگه هیچی یادم نمی یاد وای چقدر کم حافظه شدم فکر کنم آلزایمر گرفتم.

روز عید قربان هم باغ خاله مکرمه تو خرمدره دعوت بودیم و مهمون دایی محسن و دایی من دایی عباس بودیم .خیلی بهمون خوش گذشت همه خاله ها ودایی ها بودن .فقط خاله پری و بابا جون نبودن که خاله پری تو بیمارستان شیفت بود و نتونست جایگزین داشته باشه .و بابا جون هم مشهد بود .و همچنین خاله ملیحه و عرفان هم نبودن که جاشون خیلی خالی بود.

در ادامه عکسها رو برات می ذارم :

 

اینجا هم باغه پسرعمه منصوره که دعوتمون کرده بودن خیلی خوش گذشت ولی هوا خیلی بادی بود و شما نتونستین بریم استخر برای آب بازی.

 

اینم یسناو ملینا

 اینجا هم حیاط خونمونه

 

 

 مهشید شیطون و ملینا

 

 اینا هم زلزله های فامیل که پویا داره از تاب می ره بالا و ماهان هم از اون یکی زنجیر داره می ره بالا و وسطی هم نیما خان پسر دایی من.که سه پرچم ار هستن که همیشه با هم هستن و با هم... و مهشید خانم که این سه پرچم دار رو تو جیبش گذاشته و اصلا از اونا کم نمی یاره

 اماده برای رفتن به جشن روز جهانی کودک در شهربازی

 ورودی شهر بازی که خیلی هم هوا بادی و سرد بود برنامه ها هم داخل چادر بود.

 

 

 

 

 

 

این لباست رو هم وقتی برای یه ماموریت کاری به تهران رفتم برات خریدم .مبارکت باشه گلم

 

ملینا و تارا در کلاس زبان

 

 

 

ملینا آماه شده بره خونه سهیلا جون برای عیدی قربان (زندایی سهیلا)

 

 

 

 

 

روز عید قربان باغ خاله مکرمه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان ديانا
27 مهر 92 8:43
با اون ژست گرفتنت ... شيطون بلا
مامان ديانا
27 مهر 92 9:47
خصوصي داري عزيزم
مامان فتانه
27 مهر 92 12:25
ای جانم مثل همیشه عکسا زیبا و ناز بودن خیل لباسات خوشکله و بهت میاد خانمی چه پالتو نازی داری....


ممنون عزیزم
مامان فتانه
27 مهر 92 12:25
خانمی یک سوال دوربینتون چیه؟اخه عکسایی که از چهره میگیری خیلی کارت پستالی میسه و با کیفیت؟یک سول دیگه شما از چه طریقی عکسارو اپلود میکنین و چطور؟اخه عکسای من با کیفیتن ولی اپلود که میشن خوب نمیشه


دوربینم canon هستش و از پینت حجم عکس ها رو کم می کنیمو آپلود خود نی نی وبلاگ .برو ارسال مطلب جدید و ویرایش تصویر که عکس درخت رو داره بعد برو عکس رو انتخاب کن خودش آپلود می شه.بازم اگه سوالی بود بپرس عزیزم
مانی محیا
27 مهر 92 13:34
جیگر خودشو که اینقد نازه. جیگر مامانشو با این هنر عکاسیش... خیلی از حرفاش خنده ام گرفت. فک کن خوبه آدم دونفری خودش باشه. اگه جلو کسی از یه نیم قد ضایع بشی خیلی بده


ممنون از تعریفت خواهر .آره خوبه که خودمون دو نفری هستیم.
مامان رها
27 مهر 92 18:01
عزیز دلم چه بلبل زبون شدی ملینا جون میبوسمت خاله عکسات خیلی ناز شده قربونت برم زهرا جون به خدا فرصت نمیکنم بیام بهتون سر بزنم شرمنده


این چه حرفیه سمیه جون خواهش می کنم .ولی من بهت سر می زنم
فاطمه مامان الينا گلينا
28 مهر 92 16:21
واي چه خوش زبون بلاچه اون زبونت را موش مي خوره.خيلي نازي ملينا جون
دوست مهربون
28 مهر 92 20:05
محبوب بودنت را در همین لحظه باور کن لحظه ای که دلی به یاد توست
دوست مهربون
28 مهر 92 20:07
سلام ممنونم که اومدید
بازم تشریف بیارید
ملینا جون خیلی ناز شده



ممنون .
مامي بهنام و ملينا
28 مهر 92 21:55
آفرين به اين مامان كه اين همه عكس خوشمل از دخملش ميذاره واقعا مثل هميشه زيبا و دوست داشتني بود
مامان کارن
29 مهر 92 20:10
سلام به به بازم که دخترما تیپهای جیگرزدی خاله فداش خانم مرسی که اومدید خرمدره وبه ما خببردادید مرسی واقعا لطف کردیییییییی


سلام عزیزم ،آخه عزیزم به خدا شرمنده هستم وقتی خرمدره می یام همش تو باغیم.و دیگه وقتی برای گردش تو شهر و اومدن به ابهر باقی نمی مونه.خجالت کشیدم خوب ازم تشکر کردی.
الهه مامان یسنا
30 مهر 92 0:13
خوشگل خانم
محمدحسين***قهرمان كوچك***
2 آبان 92 2:52
سلام دوست جونم...
خوبي...خوشحالم كه بازم ميبينمت
چندوقتي نيومده بودم.....

در عوض الان با چهار تا پست جديد جديد آپم....منتظرتم....ممنون كه مياي...

دوستتتتتتتتتتتت دارم

واي چقدر عكساي خوشگل...خاله اميدوارم بيايد و عكساي منم ببينيد


سلام عزیزم همین الانه می یام.
sayeh
3 آبان 92 12:55
ای جونم ناناز
مامان ضحـــــــــا
4 آبان 92 8:21
ملينا جون عكسهات خيلي خوشگلن
واقعآ لذت ميبرم وقتي عكسهاتو ميبينم.


خاله بهار (مامان آرشا)
6 آبان 92 14:48
من عاااااااااااااااااشق اون چال رو لپتمممم دلم میخواد ببینمت و محکممممممممممممم ماچت کنم بس که خوردنی هستی
مامانش اسفند یادت نره برای گلمون


سلام خاله بهار عزیز ،ممنون که پیشمون اومدی .دوستتون داریم و یه ماچ روی لپهای ناز آرشا جان.
مامان فاطمه کوچولو
7 آبان 92 18:31
_____@@@@@@@@ ________@@@________@@_____@@@@@@@ ________@@___________@@__@@@______@@ ________@@____________@@@__________@@ __________@@________________________@@ ____@@@@@@______@@@@@___________@@ __@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@ __@@____________@@@@@@@@@_______@@ _@@____________@@@@@@@@@@_____@@ _@@____________@@@@@@@@@___@@@ _@@@___________@@@@@@@______@@ __@@@@__________@@@@@________@@ ____@@@@@@_______________________@@ _________@@_________________________@@ ________@@___________@@___________@@ ________@@@________@@@@@@@@@@@ _________@@@_____@@@_@@@@@@@ __________@@@@@@@ ___________@@@@@_@ ____________________@ ____________________@ _____________________@ ______________________@ ______________________@____@@@ ______________@@@@__@__@_____@ _____________@_______@@@___@@ ________________@@@____@__@@ _______________________@ ______________________@ تقدیم به مامان ملینا و ملینا جون ماشالله چه خوشگل شدی خاله. قربوون اون چشای نازت عزیزم
مامان مهرناز
8 آبان 92 0:45
ای جاااااااااااااااااانم چه عکسای خوشکلی یکی از یکی نازتر خدا حفظش کنه
وب عاشقانه سلطان
8 آبان 92 10:52
────(♥)(♥)(♥)────(♥)(♥)(♥) _ ──(♥)██████(♥)(♥)██████(♥) ─(♥)████████(♥)████████(♥) ─(♥)██████████████████(♥) ──(♥)████████████████(♥) ────(♥)████████████(♥) __ ──────(♥)████████(♥) ────────(♥)████(♥) __ ─────────(♥)██(♥) ───────────(♥) اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی نمی تونی دوریش رو تحمل کنی نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری برای همینه عاشقا دیوونه می شن ♥♥♥ ( با تشکر سلطان ) ♥♥♥ WWW.SOLTANMKM.BLOGFA.COM همیشــــــــــــــــــه آپـــــــــــــــــــم
اكرم مامان رها
11 آبان 92 10:34
واي خدا چه دختر نازي چه عكساي قشنگي شاد باشي و سرمست