ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

عسل مامان و بابا

در کنار خانواده

1390/8/9 0:59
نویسنده : مامان
664 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم

 

روز جمعه فرا رسید،دخترم با آرامش کامل یه روز صبح را پیش مامان و بابا خوابیده و احساس آرامش می کنه.دوست نداره بیدار شه ، آروم چشای نازشو باز می کنه و زیر چشمی نگاه می کنه می بینه مامان و بابا هستن ،خیالش راحت می شه و دوباره چشاشو می بنده. ساعت 9:30 مامان صدا می زنه دخترم پاشو صبحونه بخور گرسنه اته. بالاخره چشاما باز می شه و با لبخندی بر لب که موقع لبخند هم گونه اش تو رفتگی پیدا می کنه از خواب بیدار می شه و با صدای بلند سلام میده :ساام

رو تخت چند بار غلطت می خوره و بازی می کنه.باز صدا می زنم پاشو خوشگل خانم ،دیگه پا می شی و می خوای از تخت بیای پایین که بغلت می کنم و یه بوس بر گونه های خوشگلت می زنم و مستقیم به سمت دستشویی .دست و صورتت رو می شورم و سر میز صبحانه می شینی و چای شیرینی که برات درست کردم بابا هادی میده و می خوری.نوش جانconnie_feedbaby.gif

چه لذتی داره که خانواده دور هم جمع می شه .یاد گذشته ها افتادم که ما هم که بچه بودیم روز جمعه که همگی خونه می شدیم با خانواده و خاله ها و دختر خاله ها می رفتیم خونه مادربزرگم بهمون خیلی خوش می گذشت.یادش بخیر

بعد از صبحونه هم که کتاباتو آوردی تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدو مشغول بازی و همچنین تماشای تلویزیون. تازه هر کاری هم که می خواستی انجام بدی من یا بابا رو صدا می زدی و می گفتی :بیا

در کل روز جمعه خوبی برامون بود چون همش پیش هم بودیم و تو هم که با شیطنت هات و شلوغیهات دل مامان ،بابا رو برده بودی .تازگیها هم کلمه ممنون رو یاد گرفتی و هی می گی :میسی منون، میسی مننون

دخترم من که خوشحال بودم پیش تو و بابا هادی بودم .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان رها
9 آبان 90 8:51
ای جونم عزیــــــــــــزم امیدوارم همیشه کل اعضای خانواده کنار هم خوش و خرم باشید خاله جون میبوسمتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
مامان ستايش
14 آبان 90 9:25
مثل دختر من روزههاي تعطيل كيف ميكنه و خيلي خوشحاله ، اميدوارم كه هميشه شاد باشيد كنار دختر نازت