پرچم سبز
روز جمعه همگی دور هم بودیم. که من و بابا باید می رفیتم مجلس ختم و تو رو هم با خودمون بردیم.هر چند هیچ بچه ای نبود ولی تو از جانب همه بچه ها شیطونی کردی .البته تقصیر خودت نبود عمه و دختر خاله و فامیلها همش صدات می کردن و می رفتی پیششون و خودتو براشون شیرین می کردی .
سپیده هم که از صورتت گاز گرفت می گفتی نه گاز نه .بعد سرتو به سینه من می چسبوندی .
بعد از مجلس ختم هم یه دسته عزاداری دیدیم و تو بابا رفتین وسط دسته و عزاداری می کردین (البته خیلی کم). تو دسته برات یه پرچم سبز داده بودن که وقتی رسیدیم خونه گرفته بودی تو دستت و مثل عزادارا پاتو به زمین می کوبیدی و با صدای بلند می خوندی و حسین حسین می گفتی .
تازه یادم رفتم بگم وقتی سوار ماشین می شیم می گی حسین حسین باز کن و خودت هم با مداح تکرار می کنی و می خونی .
امام حسین نگهدارت باشه عزیزم .