شیطنت در غار

صبح روز جمعه ملینا رو بردیم غار کتله خور.غار کتله خور یکی از مکانهای دیدنی زنجان است که در ١٨٠کیلومتری زنجان واقع شده است. برای دیدن این غار عمه لیلا و سارا دخترش و عمه مریم و مامان معصومه جون و بابا ناصر جون و خاله پرستو و مامان جون و دایی محسن باهامون بودن. سارا و ملینا تو ماشین با هم بودن و بازی می کرد و سارا با در آوردن شکلک و حرفهای خنده دار ملینارو می خندوند.ملینا هم با شیرین زبونی هاش ما رو می خندوند . تو مسیر که گاو و گوسفند می دید داد می زد ب ب ای.گاو . می پرسیدیم گاو چی می گه می گفت :ما ما.بعد از کلی شیطنت خانمها به خواب ناز رفتن.

بعد از رسیدن به قیدار در آنجا زیارتگاهی به نام قیدار نبی (نوه حضرت ابراهیم(ع))بود که برای زیارت رفتیم و ملینا هم از خواب بیدار شد و صبحونشو خورد

 و برای زیارت داخل حرم بردمش و برای مامان و باباش دعا کرد. منهم از خدا خواستم که ملینای ما هم فرزند شایسته برای مامان و باباش باشه.

تو حیاط حرم گربه بود که می رفت و با هاش بازی می کرد و صدا می زد پیشی .می پرسیدم عسل خانم پیشی چی می گه ؟می گفت :میو میو

بعد از زیارت سوار ماشین شدیم به سمت غار حرکت کردیم نزدیکهای ظهر بود که رسیدیم و برای بازدید از غار راهی شدیی همین که وارد غار شدیم ملینا گفت سرده سرده . در وسط غار بود که دیدم ملینا خیلی با دقت به سقف غار نگاه می کنه و هی می گه سنگه سنگه.بهش گفتم که مامانی اینجا غاره .که بعد از چند دقیقه پرسیدم دخترم اینجا کجاست؟می گفت غا غا.

قندیلهای سقف رو هم که می دید می گفت این چیه ؟حالا بیا و بهش توضیح بده . ملینا الان هر چی رو می بینه و براش نا آشنا باشه می پرسه این چیه.

اما موقع برگشت کلافه شد و بهونه شیر رو می گرفت بعداز اینکه از غار خارج شدیم به سمت وسایل های بازی رفت و بلند بلند داد می زد و میگفت تاب بازی تاب بازی.

موقع ناهار هم دختمل گلم غذاشو خورد و مامان و بابا رو خوشحال کرد.