ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

عسل مامان و بابا

روزت مبارک

میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت میشه با عطر تنت تا خود خدا رسید میشه چشم نازتو رو تن گل‌ها کشید برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم برای ناز اون چشاش سخاوت هدیه میارم یک دل پر امید و مهر، ترانه ساز غصه‌ها هدیه من به دخترم، همون غریب بی‌ریا دختر موجودی است که از او مهربان‌تر پیدا نمی‌کنی. سختی می‌کشد، یواشکی گریه می‌کند، غر می‌زند، فدایی می‌شود اما یادش نمی‌رود که اگر دختر به دنیا آمده، به این دلیل است که رسالتی دارد. رسالتی که وقتی آن روزی یک دختر بچه، اشتباه زنگ زد به من و گفت: بابایی... ذوق مرگ شدم و فهمیدم که چرا نقطه ضعف هر پدری، دختر اوست! دخترها اگر نبودند، مطمئنم یک جای کار دنیا می‌لنگ...
24 تير 1397

تولد دخترم با کلی تاخیر

سلام بر دخترم از اونجایی که تولد گل دخترم ۲۸ اسفند بود اما نتونستیم تولد بگیریم چون اکثر دوستاش مسافرت بودن تصمیم گرفتیم بعد عید ی دورهمی با دوستاش و مادرشون داشته باشیم اردیبهشت ما ی تولد و ی دورهمی گرفتیم خیلی بهمون خوش گذشت و به ملینا و دوستاش خیلی خوش گذشت. ...
13 خرداد 1397

درست کردن نان برا درس علوم

سلام بر بهترینم بر شیرینم نازم بازم تنبلی و کوتاهی به خاطر فیلتر تلگرام که من از طریق ربات مطالب رو می فرستم ی چند روز نتونستم بیام حالا با چندتا پست اومدم امیدوارم هم شدم که کسانی از وبلاگ دیدن می کنن. مرسی عمه رویای مهربان که همیشه به وبلاگم سر می زنی برای درس علوم گفته بودن نون درست کنید.اینم ژست ملینا بعد از پخت نان ...
5 خرداد 1397

بدون عنوان

عزیزترینم,فرزندم من مادرت هستم… من با عشق, با اختیار, با اگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میدارد هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در اغوشش میگیرد, من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد…  من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی,که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود…  تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد… من نه بهشت می خواهم نه اسمان و نه زمین …  بهشت من زمین من و زندگیم نفس های ارام کودکی توست که در اغوشم رویای پروانه ارزوهایت را میبینی… ...
15 ارديبهشت 1397

لحظه های هستی من

در بنفشه زار چشم تو من زبهترین بهشت ها گذشته ام من به بهترین بهار ها رسیده ام تو همزبان بهترین دقایق حیات من لحظه های هستی من از تو پرشده ست ...
15 ارديبهشت 1397

روز معلم

روز معلم از راه رسید یادمه بچه که بودیم ، روز معلم براشون یا ی شاخه گل می بردیم یا ی کادو کوچیک و ی سرود هم حفظ می کردیم و وقتی معلم وارد کلاس می شد شعر رو براش می خوندیم و کادو هامون رو بهش می دادم.فکر کن یهو سی تا کادو رو آخر زنگ کمکش می کردیم و می برد خونشون.🤣🤣🤣 الان هم که همان روز معلم امده و اینبار دخترم هدیه روز معلم تهیه می کنه‌.البته لذت هم داره. برا معلم کلاس دوم که خانم نجفلو هستن .و معلم بسیار باسوادی هستن و به بچه هم خوب درس می ده و فقط کمی از نظر اخلاقی فکر کنم کمی تند هستن‌.اونطور که تو نظر سنجی بچه ها گفتن. روز معلم رو به همه معلم های مهربون و صبور و فهیم و باسواد ایران زمین تبریک می گویم. ...
15 ارديبهشت 1397

تولد مهربانترین معلم عزیز مریم دوست داشتنی

دختر نازم از نیمه دوم فرودین تا امروز فرصت نکردم به نز نی وبلاگ سر بزنم جونم برات بگه ۴ اردیبهشت برا مریم جون تیچر زبانت که برامون خیلی عزیزه هم تولد گرفتیم هم کادوی روز معلم دادیم.در واقع سورمرایزش کردیم و بردیمش کافی شاپ. تیچر مریم رو همگی بچه ها دوستش دارن مریم جونم دوستت داریم و برامون عزیزی .همیشه از بچگی تا الان با ملینا خاطره دارین و تک تکش رو تو این وبلاگ ثبت کردم....
14 ارديبهشت 1397