ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

عسل مامان و بابا

بابا جون گل من

1390/10/17 10:52
نویسنده : مامان
615 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام خوشگل خانم

   دیروز بعد ظهر که خواب بودی تلفن زنگ خورد از خواب بیداری شدی و گفتی من حرف بزنم اما تا تو جواب بدی قطع شد و بابا هادی که می خواست استراحت کنه و کمی بخوابه شما همچین با صدای بلند حرف می زدی و برا خودت شعر می خوندی ،که بابا بیدار شد و به حالت عصبانی رو مبل نشست و بهت نگاه کرد و تو هم که فهمیدی چه کردی بعد از نگاه کردن به بابا بهش گفتی بابا هادی ببخش خوب. بعد صورت و دست بابا رو بوسیدی و دیگه بابا هادی نمی دونست بخنده یا چیکار کنه منم که این صحنه رو دیدم بغلت کردم و گفتم تو اگه این زبونو نداشتی می خواستی چیکار کنی.

 

تازه شعری رو که می خوندی این بود:

 

بابا جونم گل من  ،  عزیز منزل من (که دست و پا شکسته بابا جونم گل من  عزیز گل من)

البته اینجا هم به بابا هادی بگم ببین دخترت داشت از تو می گفت و برات شعر می خوند پس عصبانیت اینجا جایی ندارد.

 

 

 الان هم که فصل امتحانات خاله پرستو هست و هر موقع خواستی بری اتاقش گفته نیا من درس دارم . وقتی من از سر کار اومدم بهم گفتی مامان زهرا پااستو نمی ذاره درس بخونم!!!!! همچنین می ری اتاق دایی محسن و در رو می بندی و می گی نیا اتاق، من درس دارم.

 دختر گلم با این همه شیرین زبونیهات عاشقتیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

وبلاگ رسمی عصر ململی
15 دی 90 20:03
سلام وبلاگ رسمی عصر ململی با یک خبر ویژه آپ شد . منتظر حضورتان هستیم .
فاطمه
18 دی 90 9:51
مامانی جونی سلام خوبید خیلی خیلی خوش اومدید به وبلاگم از طرف دخملی نازتو ببوس
بهار
18 دی 90 10:07
اااااااااای جووووووونم با این دختر پسر کشت
اسپند براش دود کن خیلی ملوسه ماشالله. خاله جون از این عسکا میذاری آرشا که دنیا بیاد چشمش دخملتونو میگیره هااااااااا
منزل جدید هم مبارکه


ممنون که بهمون سر زدین .چشم راستی آدرس وبلاگتونو برام بذارین.