ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

عسل مامان و بابا

علاقه به نقاشی و شیطنت ها

1390/11/5 13:28
نویسنده : مامان
804 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیزم

   Free Emoticonدخترم مرحله اول تراشه ها رو که تموم کردی یه هفته استراحت داشتی حالا وارد مرحله دو می شیم که یه ذره سخته ولی با پشتکاری که داری ان شالله با کمک هم می تونیم این مرحله رو به پایان برسونیم. دخترم وقتی تو کتاب داستانهات یه سری از کلمات که یاد گرفتی رو بهت نشون می دم می گی که چیه .من و بابا هم خیلی خوشحال می شیم که آموزش هامون بی اثر نیست.

 تازه یه موقعی هم از روی شیطنت جواب غلط می دی که یه راه هم برای اون پیدا کردم که خودت جواب درست را بهمون بگی .نمونه اش دیشب کارت" پیشانی" رو بهت نشون دادم و پرسیدم این چیه ؟گفتی" شنگول و منگول" بعد منم دیدم که تو داری منو اذیت می کنی منم بهت گفتم نه دخترم این کلمه" مامان ". با تعجب یه نگاه به من کردی و یه نگاه به کلمه "پیشانی "بعد گفتی نه مامان این پیشانیه . آره داری سر به سر من می ذاری حالا که دیدی جواب درستو ازت گرفتم هاااااا.کلی هم به خاطر این شیطنتت خندیدیم.

  در مورد آموزش مکالمه انگلیسی هم کلی پیشرفت داشتی به اندازه ای که همراه با  سی دی خودت هم می خونی .در روز حداقل ٥ بار گوش می دی و خیلی هم بهش علاقه داری.تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

  ملینا جون خیلی هم به نقاشی علاقه مند شدی که دفتر نقاشیتو می یاری و می گی می خوام ماهی گنده بکشم .بعد که می کشی می گی حالا اینم چشمش. وای باور کردی نیست دخترم نقاشی می کشه.اگه بتونم یه نمونه از نقاشی ماهی رو برات تو پستت می ذارم.با عمه مریم که بیرون رفته بودیم برات یه بسته مداد رنگی و 3تا کتاب جدید به اسمهای "من یادمه مامان جون"و "حسنی ما یه بره داشت"و "حسنی خوش اخلاق می شه" خریدم و بهت دادم که کلی خوشحال شدی و هر موقعه می خوای که نقاشی کنی می گی مامان مدادهای که مامان زهرا خریده رو بده نقاشی کنم.مبارکت باشه عزیزم.

 از شیطنت ها هم غافل نشم که دیشب خواستیم مثلا یه ذره زود بخوابیم اما تو شیطون بلا تن به این کار ندادی و هر دفعه یه چیزی رو بهونه می کردی تا خواستیم بخوابیم آب خواستی برات آب آوردم بعد گفتی شیر می خوام برات شیر آوردم گفتی نمی خورم بعد از کمی خوابیدن و ورجه وورجه کردن گفتی نون می خوام برات نون آوردم کلی نون خوردی اما در آخر هم باز با دعوا خوابت برد انگار موقع خواب قسم خوردی که بدون دعوا نخوابی.

  در ضمن خودت بهم می گی مامان زهرا دعوام کن .خودت بهم اجازه می دی که دعوات کنم تا بخوابی وقتی هم که با جدی یا با شوخی باهات دعوا می کنم خوابت می گیره. خوابهای خوش ببینی شیطون مامان و بابا.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان پریسا
6 بهمن 90 11:54
دختر زرنگیه دیگه . مامانی!!
مامان چشم عسلي
7 بهمن 90 4:19
سلام خانومي
ماشالله ملينا جون هم تو شيطوني از دختر من كم نمياره
راستي تو جشنواره ادم برفي شركت كرديد
مليناي گلم رو ببوسيد


ممنون که بهمون سر زدین .نه عزیزم وقت نمی کردم تو اداره سرم خیلی شلوغه .
مامان رها
7 بهمن 90 16:25
سلام نقاش کوچولو آفرین رهای من هم جدیدا مدام نارشی نارشی میکنه یعنی نقاشی میکشه دنیای خیلی قشنگی دارین
مامان یسنا
8 بهمن 90 10:58
آفرین به این دختر باهوش
ثمین
13 بهمن 90 12:16
سلام اومدم ازتون دعوت کنم از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیــــــــــس دیدن کنید!