دید و بازدید
سلام دخترم نازم دیروز صبح که بردمت پیش مامان جون تا ساعت 11 خواب بودی و منم ساعت 1:30مرخصی گرفتم و اومدم خونه،از اونجایی که عمه جون بابا هادی و دختر عمه هاش از مشهد اومدن خونه بابا جون کمتر بهشون سر زدیم ،حالا منم مذخصی گرفتم که کمی باهشون باشم .بعد از اینکه آماده شدیم برای ناهار رفتیم خونه مامان جون و کلی به شما خوش گذشت آخه مه گل و مهدیار هم بودن و مه گل خیلی خوب بازی می کردی و حواست هم بهش بود و مهدیار هم که دو ماهه بود و می گفتی نمی تونم بغلم کنم خیلی کوچیکه.تا ساعت 5 شما وروجک مشغول بازی بودی و منم با مهسا و سمیرا و عمه مریم مشغول صحبت .ساعت 5 هم که کلاس زبان داشتی ،با عمه مریم وسمیرا جون رفتیم و شما به کلاست رسیدی و منم س...
نویسنده :
مامان
9:06