ملینا مهمان تارا و طاها
سلام دختر خوشگلم
چند روز پیش سهیلا جون (مامان تارا و طاها)،زحمت کشیدن و همه ما رو شام دعوت کردن (پاگشای سهیلا جون و دایی محسن)،من و شما زودتر از بقیه رفتیم تا تو کارهاش بهش کمک کنیم ،شما فسقلی ها هم مشغول شیطنت و بازی بودین و من از فرصت استفاده کردم یه سر هم رفتم خرید کردم.بعد هم که مهمونا اومدن و شام خوردیم و شما بچه ها هم ما رو مشغول خودتون کرده بودین .با شیطنتهایی که انجام می دادین و دنبال هم می کردین و می خندیدن .طاها و تارا که با هم خواهر برادر هستن،و همدیگر رو داداش و آجی صدا می کنن.تو هم از اونا تقلید می کردی و به تارا آجی می گفتی و به طاها داداش که سر این موضوع دعواتون شد و اون دوتا با تو مخالفت می کردن و بعدش هم سر صندلهای تارا دعواتون شد وای چه قیامتی به پا شد ،دیگه اعصابم خرد شده بود فقط می خواستم آرومت کنم که نتونستم و صدامو روت بلند کردم و گفتم که این مال شما نیست و حق نداری بهش دست بزنی ،دخترم باید قبول کنی که وسایلهایی که برای شما نیست نسبت بهش احساس مالکیت نکنی .اما کو گوش شنوا .دعوا و گریه به اوج رسید و همه ناراحت شدن فکر کن جلوی اون همه آدم داشت اشکم در می یومد که بغضم رو به زور نگه داشتم ولی تو هم مثه ابر بهاری چنان گریه می کردی که نتونستیم آرومت کنیم و کل صورتت و چشات قرمز شده بود هیچی دیگه آماده شدیم و اومدیم خونه اما دعوای من و شما تموم نشد و من از دستت عصبانی بودم و هیچ نمی گفتم و باهات قهر کرده بودم و بغلم هم نمی گرفتمت که با صدای بلند گریه می کردی و می گفتی مامان ببخش دیگه تو رو ناراحت نمی کنم .منم اصلا توجه نمی کردم طوری که دیگه به هق هق افتادی و دلم سوخت بغلت کردم و نوازشت کردم و باهم صحبت کردیم و بهت گفتم:
که از این به بعد بریم مهمونی به وسایلهای بچه ها شون دست بزنی دعوات می کنم.اول اجازه می گیری و بعد بازی می کنی و نمی گی که مال منه وگرنه بازهم دعوات می کنم تو مهمونی موقع غذا خوردن سر سفره می یای پیش خودم می شینی و غذاتو کامل می خوری وگرنه دیگه مهمونی نمی برمت و تنها می مونی خونه .کلی بهت گفتم و قبول کردی و قول دادی که تو مهمونی ها دختر خوب مامان بشی .و بعد آوردم کمی بهت غذا دادم و خوابیدی.
دخترم شاید الان که داری این پست رو می خونی شاید با خودت بگی چه مامان بد اخلاقی دارم
اما دخترم می خوام بدونی که احساس مالکیت فقط باید برای اسباب بازیها و اموال خودت باشه نه دیگران .
دخترم با شادی تو شادم و با ناراحتیها و غصه هات ،ناراحت
چه دعوات بکنم چه بهت بخندم و شادی کنم دیوانه وار دوستت دارم و عاشقانه می بوسمت.دختر ناز م