ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

عسل مامان و بابا

خواسته های وروجک!!!!!

1392/5/27 11:31
نویسنده : مامان
559 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم مهربونم

یه دفعه یادم افتاد که الان 3 روزه که همش ازمون یه چیزی نه 4 تا چیز می خوای که نگوووووسوال

 بذار از اول توضیح بدم چند شب پیش من زودتر خوابیدم آخه سرم خیلی درد می کرد و شما و بابا هادی بیدار بودین ،تا ساعت 1/5 نصف شب با هم بودین .بابا هادی تعریف می کنه که خانم خانم نصف شب بهم می گه:

ملینا :بابا هادی برام تبلت بخر0-25computersmile.gif

بابا هادی:تعجبهیپنوتیزمخیال باطل

ملینا :تو رو خدانگران

بابا هادی :نه دخترم نمی شه کلافه

ملینا: اخه من می خوام می خوام گریه

بابا هادی :آخه هنوز برات زودهاوه

ملینا با عصبانیت " من می خوام عصبانی

حالا دیگه نمی دونم با چه ترفندی خوابوندتت.بعدش هم من ظهر از سرکار اومدم بهم میگی:

ملینا:مامان زهرا ناهار بخوریم بریم تبلت بخریمتعجب

من:انگار داریم می ریم پفک و چیپس بخریم که زود بعد ناهار باید بریم

ملینا :با گریه زود باش باید بریم بخریمشکلک های شباهنگ Shabahang

من:نه عزیزم زوده هنوز نمی تونی باهاش کار کنی

هر طور بود سرت رو سرگرم کار دیگه کردم

اما این ماجرا ادامه داره

دیروز به مامان جون می گفتی:

مامانم می خواد برام تبلت بخره ،گوشی بخره،تازه روبات کوچولو بخره و بالا بالا

آخی مامان بیچاره حساب کنم دیگه باید تمام حقوقم رو باید تقدیم تو فسقلی کنم پس خودمون چی؟؟؟؟؟

حالا از دیروز حواسمون هست که در مورد تبلت و از این جورچیزا پیشت حرف نزنیم

به یه چیزی اعتراف کنم:شکلک های شباهنگ Shabahang

من به بچه های که تو فامیل داریم همیشه به مامانهاشون ایراد می گرفتم که چرا از الان به دست بچه هاتون گوشی می دین و بد عادتشون می کنید.مثلا مهشید و نیما و ماهان هر کدوم الان کلاس اول و دوم هستن ولی گوشی که دارن از نوکیا و سامسونگ بهترینشو دارن که من هنوز خودم در موردشون اطلاعی ندارم .حالا دختر خودم هم می خواد .

اما نه من مقاومت می کنم و قرار نیست هر چیزی که دخترم از ذهنش می گذره من تهیه کنم .باید به وقتش باشه وگرنه چه ضرورت داره که برات این موارد رو تهیه کنم اگه برای بازی باهاشونه ،تو لپ تاپ برات بازی می زنم و بازی کن.هر چند تا الان هم هیچ بازی تو لپ تاپ ندارم که بازی کنی .بازم می گم بی خیال بزار عادت نکنه به بازی و از مسائل آموزشی عقب نمونی.

وای تو این زمونه چقدر سخته با بچه ها سر و کله زدن .شکلک های شباهنگ Shabahangشکلک های شباهنگ Shabahangشکلک های شباهنگ Shabahang

 

смайлик

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مامان آریا
28 مرداد 92 9:12
سلام به مامانی وملینای عزیز خوبین ملینا خیلی ناز شده ها روی ماهشو ببوس مامانی امان از دست این بچه ها با این خواسته هاشون واقعاادم گاهی وقتا نمیدونه چطور برخورد کنه
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
28 مرداد 92 9:35
عزیزم از حالا برات خیلی زوده تبلت بگیرن ولی وقتش که برسه برات بهترینشو حتما تهیه میکنن

آره به خدا ولی به حرف گوش نمی ده
مامان رضا جونی
28 مرداد 92 10:06
می بینم که توی آمپاس گیر کردی
می ری خانمی همی الان
اره همی الان برای ملینای من تبلت می گیری که دخترم از دنیا عقب نمونه
می خوای فردا عقده ای بار بیاد
فکر می کنی خودت این چیزا رو یاد نداری دختر منم بلد نیست با هشون کار کنه
البته یک نظر کارشناسی هم اینکه شما بهتره اون شبکه پویا رو که تبلیغات این چیزا توش داره از سیستمتون حذف کنید و با دختر من بحث نکنید































































































































































































































































































































ای بابا پاشو برو بخر همین جور با من داره می یاد پایین ببینه چه خبره


همینم مونده بود که مادر شوهر دستور بده خدای من.به روی چشم عزیزم الان پاشودم برم بخرم
بابا این چه وضعیه یکی منو از دست این مادر شوهر نجات بده
مامان رضا جونی
28 مرداد 92 10:09
ولی جالب اینجاست که چقده فکر من و ملینا یکیه
می گی چرا؟؟؟
چند روزه پیش داشتم پست قبلی رو که می خوندم نوشته بودی که: بازم این مامان تنبلت دیر به دیر می یاد سراغ وب و ثبت خاطراتت
من اون کلمه تنبلیت رو خوندم تبلت و به خودم گفتم وای این دختر از حالا گیر تبلت داده
بعد که درست خوندم دیدم نوشتی تنبلیت


نکنه تو تو گوشش خوندی به مامانت بگو تبلت بخره نکنه برای آینده اش از الان داری می گی که چیا بخره .ای خدا
مامان نیایش
28 مرداد 92 10:23
سلام . وای گفتی مامانی . من هم با نازنین همین مشکل رو دارم و مدام می گه همه بچه های فامیل گوشی دارن و چرا برای من نمی خری و من تا حالا مقاومت کردم و گفتم هر وقت رفتی کلاس پنجم برات می خرم . اما هر روز بحث داریم . واقعا با بچه های امروزی سرو کله زدن باید یه دوره مشاوره دیده باشی .


آره به خدا دیگه دارم کم می یارم
مامان خانومی
28 مرداد 92 12:07
سلام
چطوری مامان خوشگله
مبینم که شما هم زنجان زندگی میکنین دوست داشتی بیا وبم منم زنجان زندگی میکنم ولی قول بدی بیای وبم جواب بدی
من ادرستو ندارم که


خیلی خوشحال شدم ولی ادرس از خودت برام نذاشتی عزیزم
مامان رضا جونی
28 مرداد 92 21:38
سلام عزیزم
این نظر مامان خانومی رو که توی کامنت هات بود رو که خوندم فضولیم گل کرد
این نظر رو می گم:
سلام
چطوری مامان خوشگله
مبینم که شما هم زنجان زندگی میکنین دوست داشتی بیا وبم منم زنجان زندگی میکنم ولی قول بدی بیای وبم جواب بدی

از اونجایی که من اصالتا آدم فضولی می باشم برات آدرسش رو پیدا کردم تا جناب عالی دیگه بهانه نداشته باشی بری وبش
این هم آدرس همشهریت: مامان خانومی

http://www.amineh-mehdi2.niniweblog.com/

کارم رو راحت کردی .حالا چطوری پیداش کردی؟
مامان خانومی
29 مرداد 92 8:46
چقد جالبه ها مامان رضاجونی کیه؟


یکی از دوستای ناز و مهربونم که بهم خیلی کمک می کنه و یه پسر خیلی خوشگل و موشگل داره.بله عزیزم اون ادرستو برام پیدا کرد.
مامان خانومی
29 مرداد 92 8:48
سلام
همه میگن وقت هست ایا وقتی برای شادابی برای بچه هست سنم بره بالا
ایا وقتی با بچم شلوغ کردن و بازی کردن هست سنم ره بالا
من نا امید از درگاهش نیستم و میدونم خودش الرحمن الراحمین
دخترت خیلی نازه خانومی


ناهید
29 مرداد 92 9:27
سلام زهرا جون خوبی ؟ وقتی این پستو خوندم کلی خندیدم . آخه ملینا جون اصلا تا حالا با تبلت کار کردی خاله الهی قربونت بشم ما وقتی بچه بودیم چی میخواستیم اینا چی میخوان .


اره ناهید جون برای دختر عمه بود که بازی کرد و خوشش اومده و الان می خواد دیگه .
به قول شما ما چی می خواستیم اینا چی می خوان .یادم افتاد که همیشه از این برچسبها بود می زدی رو پوست چند رو زمی موند .ما از اونا می خواستیم اینا هم اینارو می خوان دیگه.
مامان خانومی
29 مرداد 92 14:21
سلام
خانمی عزیزم
من اصالتا زنجانی نیستم
من برای اذربایجانم شهر باکو متولد بزرگ شدهاونجا ولی 10سالی هست ایران زندگی میکنیم البته من میرفتم میمومدم چون خانوادم همگی اونجا میشن
خ امام کوچه خشخواب میشینیم


خوشبخت بشی عزیزم.امیدوارم دوستای خوبی برا هم باشیم.
مامان فتانه
29 مرداد 92 14:43
بچه های این دوروزمونن دیگه
مامان فتانه
29 مرداد 92 14:43
مااومدیم باپست جدید


لی یام عزیزم.
مامان خانومی
29 مرداد 92 21:22
سلام خانومی راستشو بخوای من وب هیچ کس نمیرم برای جواب نظرم لطف کنی بیای وبم
مامان فاطمه
30 مرداد 92 13:31
سلام چه نازه عسل خانم ماشالا وبلاگ نقاش کوچولوی منم ببینید و نظرتون رو بگید. اگر لینک کنید خوشحال می شوم. لینکت کردم. http://dadina.blogfa.com
مامان فاطمه کوچولو
31 مرداد 92 16:41
سلام عزیزم. داستان های تو و ملینا جون و اون تبلت مزاحم هم خوندنی شده ها. مامان خانم هر چیزی یه راهکار داره سعی کن اون راه رو پیدا کنی. برای همه ی بچه ها هم مثل هم نیست
موفق باشی گلم


بله عزیزم اتفاقا دنبال راهکار هستم که هم دخترم ادیت نشه هم خودم .تا حدودی هم موفق شدم
♥من حجاب را دوست دارم♥
1 شهریور 92 4:07
جاذبه ی سیب ، آدم را به زمین زد و جاذبه ی زمین ، سیب را !

فرقی نمیکند ؛
"سقوط" سرنوشت ِ دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست ...


آپـــــــــ♥ـــــــــــــــــ♥ــــــــــــــــ♥ــــــم

(وااااااااي خدايا از دست اين دخملي....خداييش بچه هاي اين دوره زمونه به چه چيزايي وابسته شدن...موقع بچه هاي ما فكر كنم تبلت تو سيسمونيشونه...چشم روشني هم لپ تاپ و iphone ميارن اونم صورتي يا آبي)

دقیقاً
مامان مهدیس و ملیسا
1 شهریور 92 19:49
الهه مامان یسنا
3 شهریور 92 1:16
ای جان . یسنا هم گوشی میخوادد میگه من موبایل ندارم شما هم موبایلتون رو به من نمیدین!!! حالا همه اش دستشه ها!! ببوس دختر نازم رو


الهی قربونش برم با اون قیافه خوشگل و ملوسش
♥ نیم وجبی ♥
3 شهریور 92 16:42
وای از دست این وروجک که از همین الان تبلت می خواد عروسک خانومی عجله نکن سب کن بزرگ شی یکم بعد
مامان خانومی
4 شهریور 92 8:55
سلام
عزیزم خوبی؟
ممنونم خانومی
انشاا... همه جوونا به مراد دلشون برسن
راستی شما کجا میشینید؟
کجا مشغول کاری؟


بهارستان - محل کارم هم تو خیایان صفا هستش