عکسهای فروردین ماه سال 93 مسافرت اصفهان و شیراز
سلام دختر گلم ،اومدم تا عکسای مسافرت نوروز رو برات بذارم و با توضیح مختصری از شیطنت هات در طول مسافرت
صبح روز 2 فروردین با خاله سارا و عمو فرشید با سمت اصفهان حرکت کردیم.روز اول همش اذیتم می کردی و بهونه گیری .اونم به خاطر یه سری اداهایی که داشتی اما از روز دوم واقعا دختر خوبی شدی و به حرفم گوش می دادی یه جاهایی هم بازم بهونه می گرفتی .اما با مقاومت من و بابا در برخی موارد خوب جواب داد و تونستیم به بعضی از خواستهات توجهی نکنیم و دختر خوبی بشی.مسافرت خوبی بود بهمون خوش گذشت.
اینجا هم اول جاده اصفهان بود که یه باغ پر از شکوفه های زردآلو که خیلی زیبا بود.
عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشقتمونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
عمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرمممم
تو ساوه در حال رقص که فیلم هم ازت گرفتم .
تو سوئیت دانشگاه صنعتی اصفهان
از وقتی به اصفهان رسیدیم همش می گفتی بریم باغ پرندگان
صبح زود بیدار شدی که بیدار شین بریم باغ پرندگان
صبحونه هم نخوردی و یه لقمه گذاشتم تو کیفم،بعد بهت گفیتم که اگه نخوری اونجا پرنده ها
شما رو می خورن ،توجهی نکردی،همینکه به باغ پرندگان رسیدیم و دیدی که چقدر بزرگه و صدای پرنده ها
رو می شنیدی،بهم گفتی مامان زود باش لقمه ام رو بده بخورم وگرنه اینا منو می خورن،بهمون گفتی تورو خدا حرکت
نکنین بذارین من لقمه ام تموم بشه بعد بریم تو.ما هم صبر کردیم و شما لقمه ات رو تموم کردی.به راه افتادیم به سمت داخل باغ که
گفتی مامان گوشت رو بیار یه چیزی بگم
گفتم بگو عزیزم،
گفتی مامان به نظر شما این پرنده ها خوشگلا رو هم می خورن بعد خندیدی و پشتم قایم شدی
آی شیطون از خود راضی ،اونقدر خندیدیم به این حرفت که نگو.
بفرما اینم از باغ پرندگان که تا نصفه پرنده ها رو دیدیم که رعد . برق و بارون شروع شد.
کمی تحمل کردیم تا بارون قطع شد و بیرون اومدیم
هنر نمایی مامان زهرا
اینجا هم سی و سه پله که اصلا بدون آب هیچ جذابیتی نداره و هوا هم بقدری سرد بود که فقط این عکس رو ازت گرفتم و سریع اومدیم تو ماشین
اینجا هم تو نقش جهان هستیم و این حباب ساز رو خریدیم خیلی حال می داد
عشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
نـــــــــــــــــــــــــفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــســـــــــــــــــــــــــــــــــم
محوطه دانشگاه صنعتی اصفهان
اینجا هم تو راه شیراز بودیم که جشنواره عشایران بود خیلی جای باحالی بود.گیر دادی که می خوای سوار الاغ و شتر شی .سوار الاغ که شدی ترسیدی.اما با بابا هادی سوار شتر شدین.خیلی خوشت اومده بود.
تخت جمشید و ملینا جونم
تو شیراز باغ دلگشا
قربون ژست گرفتم برم مننننننننننننننننننن
با خاله سارا فقط در حال ژست گرفتن بودین و هیچ کدوم کم نمی یاوردین
بازار وکیل
ادامه باغ دلگشا
تو هرکدوم از این باغها می رفتیم حوض داشت و همش در حال آب بازی و خیس کردن خودت و عصبانی شدن من
در حال شکار گربه که می دونستی خاله سارا از گربه ها می ترسه .یه گربه دیدی و همش دنبالش کردی که سمت خاله سارا نیاد.
چشمان تیز ملینا در جستجوی گربه
حمام وکیل که تاریک افتاد عکسات البته زیاد هم عکس نگرفتم خیلی شلوغ بود
آرامگاه سعدی
آرامگاه حافظ
باغ قوام السلطنه
خانه زینت الملوک
باغ عفیف آباد که من و شما و خاله سارا باهم رفتیم و بابا و عمو فرشید موندن تا استراحت کنن.باغ زیبایی بود ولی شارژ دوربینمون تموم شد و خیلی کم عکس گرفتیم .و بعدش هم به مجتمع تجاری خلیج فارس رفتیم که خیلی دور بود ولی مجتمع خیلی شیکی بود .خوشمان آمد.
شاهچراغ که شب برای زیارت رفتیم .وقتی وارد حرم شدیم وقتی اشکای منو دیدی با دستهای کوچک و نازت پاک می کردی و می گفتی خدایا مریضای کوچولو رو شفا بده .با این لحن گفتنت من اشکام زیادتر می شد و شما هم دستات رو می بردی بالا.
دختر گلم امیدوارم که بهتون خوش گذشته باشه .