ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

عسل مامان و بابا

دندان شیری

1395/7/27 11:15
نویسنده : مامان
387 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوشگلم

الان که دارم برایت می نویسم شما سرکلاس هستی و منم سرکار و بابا هادی هم رفت سرکلاس.

شب یکشنبه 95/7/25وقتی من و بابا از بیرون اومدیم دستانت رو پشت سرت قایم کرده بودی و گفتی مامان و بابا  باورتون نمی شه چه اتفاقی افتاده منم که خیلی خسته بودم فقط گفتم چه اتفاقی ،اما بابا هادی زود متوجه شد و گفت وای نگو نگو .منم با تعجب پرسیدم مگه چی شده یهو دندونت رو تو دستت دیدم .اولین دندون شیریت افتاده بود.کلی ذوق می کردی.

از 5 سالگی منتظر بودی تا دندونت بیوفته که بالاخره افتاد.البته فکر کنم دیرتر از دوستانت دندونت افتاد.

الان هم که رفتی مدرسه کمی تب داشتی.فکر کنم داری آبله می گیری،چون تارا و طاها هفته پیش آبله گرفته بودن.

البته این ی حدسه.الان هم ی زنگ بزنم مدرسه ببینم حالت چطوره.زیباخندونک

الان هم زنگ زدم درسه با خانم حسنی صحبت کردم گفت که حالت خیلی خوبه .

شکر که حالت خوبه

می بوسمت دختر گلم

پسندها (2)

نظرات (0)