سوغات مسد(مشهد)
روز دوشنبه مامان جون و خاله پری و پرستو و امیر اقا از مشهد اومدن تو که با دایی محسن به استقبالشون رفتی و سر راهت هم برای خاله پرستو گل خریده بودی.من نتونستم بیام آخه باید مجلس ختم می رفتم. وقتی منم اومدم با هم سوغاتی ها رو باز کردیم . واااای ملینا خیلی خوش به حالش شده ه ه ه ه .
مامان جون براش حوله حمام خریده بود . خاله پری و پااستو هم استخر بادی که عکساشو براتون پایین می ذارم.
ملینا جان، با دیدن سوغاتی هات انقدر خوشحال بودی که به همه گفتی دستت دد نکنه خوب.
و اجازه نمی دادی کسی تو استخرت بشینه انقدر خوشحال بودی که خواب بعد از ظهر هم یادت رفت و نخوابیدی ولی دیگه بهونه گیری می کردی. که با مامان جون خداحافظی کریدم و اومدیم خونه از ساعت 8 شب بدون شام خوابیدی . اما نصف شب هم دیدم داری می می شیر می خوری سریع هم از دهنت دراوردی . برات شیر داغ کردم و همش یه ذره خوردی برای صبحونه ات هم عدسی درست کردم که صبح کله سحر ساعت 7 بیداری شدی و دادم خوردی .خیلی گرسنه ات بود.بعد هم امادت کردم و بردمت خونه مامان جون . خودم هم اومدم سر کار .
نازنینم دوستت دارم .