یوم العباس
شهر در جنب و جوش است و همگان خود را برای مراسم عزاداری حسینیه اعظم آماده می کنند یکی داره شله زرد درست می کنه یکی داره گوشواره از تو گوشش در می آره و یکی دیگه هم با پای برهنه تو خیابون راه می ره و یکی گوسفند و یکی گاو ودیگری ...هر آنچه که به ذهنت می رسه به سمت حسینیه اعظم می بره تا نذرش رو ادا کنه . خدایا تو رو قسم به مشک پاره پاره حضرت ابوالفضل العباس حاجت همه رو بر آورده بگردان. وقتی عصر تاسوعا می رسه دلم خیلی می گیره ، دخترم در حال حاضر نمی تونم تو رو ببرم تو این مراسم.چون هوا خیلی سرده و می ترسم سرما بخوری.انشالله در سالهای بعد با هم می ریم. آنچنان کز برگ گل عطر گلاب آید ...
نویسنده :
مامان
10:06