به یاد روز معلم
دیروز پرستو و همکلاسی هاش برای روز معلم کیک سفارش داده بودن که صبح قرار شد من ببرم دم مدرسه و بدم بهش .وقتی وارد مدرسه شدم (آخه خودم هم تو مدرسه پرستو درس خوندم) حال و هوای روز معلم تو فضای مدرسه پیچیده بود یاد زمان خودم افتادم که تو مدرسه زنگ اول رو مدرسه جشن می گرفت و دو زنگ بعدی رو خودمون تو کلاس با معلم همون زنگ و بهمون خوش می گذشت تو ابتدایی هم که وقتی معلم وارد کلاس می شد این شعر رو می خوندیم : شمع شدی شعله شدی سوختی تا هنر خود به من آموختی . همیشه زنده باشی معلم ما باشی .بعد یه دست بلند می زدیم و جشن رو شروع می کردیم و هدیه هامون رو می دادیم و معلمها هم تنها چیزی که بهمون می گفتن هدیه شما برای ما خوب ...
نویسنده :
مامان
9:47