اسباب بازیها
سلام عزیز دلم ملینا جونم ،عزیز دل مامان ،عسلم این روزا سرم خیلی شلوغه ، دخترم خونمونو فروختیم و باید تا سر ماه هم اسباب کشی کنیم .البته به نفع ملینا خانم شد چرا؟چون می خواهیم بریم طبقه بالای خونه مامان جون آخ جون . دلیل اینکه می گم آخ جون به خاطر اینکه دخترم صبحها اذیت نمی شه و مجبور نیست تو خواب لباس بپوشه و ببریمش خونه ولی اونجا که باشیم صبح که من می رم سر کار مامان جون هم می یاد پیش ملینا. الان هم که من هر روز می خوام تو رو ببرم خونه مامان جون یه سری از اسباب های ریز رو می برم که تا آخر ماه یه ذره سبک تر باشیم. اول از همه اسباب بازیهای تو رو بردم وقتی اتاق خالی رو می بین...
نویسنده :
مامان
9:21